دلیل سوم او روایتی از امام صادق علیه السلام است که در این روایت به شیعیان دستور داده شده که تا سخن به خداوند کشیده شد، دست نگه دارند و سخنی نگویند.۱ با توجه به اینکه ادله شیخ در این بحث عام است و نهتنها مجادله که هرگونه استدلال کلامی در حوزه توحید را رد میکند، میتوان نتیجه گرفت که مقصود او از جدل هرگونه استدلال کلامی غیروحیانی است.
ادله شیخ صدوق در این بحث کاملاً با سخنان محدّث - متکلمان که پیشتر از آن بحث کردیم، یکسان است. شیخ صدوق همچنین پس از بیان این دیدگاه درباره جدل، همانند محدّث - متکلمان معرفت به خداوند را نیز اعطایی میداند و میگوید: «یجب أن یعتقد أنا عرفنا اللّه باللّه».۲ به بیان دیگر، میتوان اینگونه جمعبندی کرد که افزون بر اشکالاتی که درباره استدلالهای کلامی گفته شد، ضرورتی نیز برای ورود به مباحث کلامی وجود ندارد؛ زیرا معرفت ما به خداوند اعطایی است، نه اکتسابی.
با این حال، شیخ صدوق در برخی آثارش که به یقین پس از مسافرت به ری و سکونت او در این شهر که یکی از مراکز فکری معتزله بود و مناظره و گفتوگو با معتزلیان نوشته شده است، سعی کرد تا تفسیر و تبیینی از روایات امامیه ارائه دهد که کمتر در معرض خُردهگیری معتزلیان قرار گیرد. بررسی محتوایی کتابهایی مانند الاعتقادات و التوحید که شیخ صدوق آنها را قطعاً پس از مسافرت به ری نوشته است۳ و مقایسه آنها با کتاب الهدایة۴ که پیشتر دربارهاش سخن گفتیم بهخوبی این
1.. «قد سئل الصادق علیه السلام عن قول الله عزّو جل وَأَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى قال: إذا انتهى الكلام إلى الله عزوجل فأمسكوا» (نک: شیخ صدوق، الهدایة، ص۱۴).
2.. شیخ صدوق، الهدایة، ص۱۵.
3.. او در مقدمه کتاب التوحید به سکونتش در ری تصریح کرده است. (شیخ صدوق، التوحید، ص۱۷)؛ همچنین در کتاب الاعتقادات مطلبی را به کتاب التوحید ارجاع داده است و از همین عبارت میتوان چنین برداشت کرد که الاعتقادات پس از التوحید نوشته شده است (نک: شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۱۲۶).
4.. میدانیم که کتاب الهدایة پیش از کتاب الاعتقادات نوشته شده است؛ زیرا او در الاعتقادات به الهدایة ارجاع داده است (نک: شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۹۵).