در موضوع عقل، نقل روایت طولانی و پرمحتوا و در عین حال مرسل هشام بن حکم از امام موسی کاظم علیه السلام که در هیچ کتاب روایی قم ذکر نشده است، نشانه توجه کلینی به میراث روایی هشام در این بحث است.۱ همانگونه که پیشتر گفتیم، در این روایت به جنبههای استدلالی عقل توجه بیشتری شده است. همچنین در این روایت، عقل بهعنوان قوهای در انسان (قلب) معرفی شده است.
نقل این روایت توسط کلینی در کنار روایات وجود مستقل عقل۲ نشاندهنده تمایل او برای جمع بین این دو دیدگاه است. او همچنین عبارتی از هشام بن حکم نقل کرده است که بنا بر آن «قلب» ابزاری در انسان است که امور فراحسی به وسیله آن قابل فهم و درکاند.۳
کلینی همچنین در معرفت دینی مانند هشام بن حکم رویکردی استدلالی داشته است. چینش روایات در ابواب مختلف اعتقادی کافی و عناوین کلینی برای این ابواب مهمترین شاهد بر این ادعاست.
کلینی کتاب توحید را با عنوان «حدوث العالم واثبات المحدّث» شروع کرده و ذیل آن روایاتی در اثبات خداوند آورده است. وجود روایات بسیاری از هشام بن حکم و همفکرانش در این بخش نزدیک بودن کلینی به هشام بن حکم را بیشتر نشان میدهد.۴
1.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۳- ۲۰.
2.. «قَالَ أَبُوعَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَهُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِيِّينَ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى خَلَقْتُكَ خَلْقاً عَظِيماً وَكَرَّمْتُكَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِي» (کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱).
3.. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا لَا تُدْرَكُ إِلَّا بِأَمْرَيْنِ بِالْحَوَاسِّ وَالْقَلْبِ وَالْحَوَاسُّ إِدْرَاكُهَا عَلَى ثَلَاثَةِ مَعَانٍ إِدْرَاكاً بِالْمُدَاخَلَةِ وَإِدْرَاكاً بِالْمُمَاسَّةِ وَإِدْرَاكاً بِلَا مُدَاخَلَةٍ وَلَا مُمَاسَّةٍ... فَأَمَّا الْقَلْبُ فَإِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الْهَوَاءِ فَهُوَ يُدْرِكُ جَمِيعَ مَا فِي الْهَوَاءِ وَيَتَوَهَّمُه» (کلینی، کافی، ج۱، ص۹۹).
4.. برای مثال، در این باب از بین ۶ روایت، روایت اول، چهارم و پنجم از جریان هشام بن حکم نقل شدهاند.