239
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

او همچنین روایاتی صریح در تجلیل از متکلمان نقل کرده۱ و روایاتی را که در ردّ متکلمان و روش آنان است، به‌گونه‌ای آورده است که تنها به سخن گفتن از کیفیت ذات و صفات انصراف پیدا کند. خود او نیز این روایات را در ذیل عنوان «النهی عن الکلام فی الکیفیة»۲ عنوان‌بندی کرده است. بنابراین، کلینی با بحث و مناظره در صورتی که به ذات خداوند مربوط نباشد و موافق با سخنان پیامبر و ائمه علیهم السلام باشد، موافق است و آنچه نسبت به آن حساسیت دارد، خودبسندگی عقل۳ است که متکلمان کوفه نیز در این نکته با او هم‌نظر بوده‌اند.۴

نقل سخنان (غیر روایات) متکلمانی مانند هشام بن حکم در بین روایات ائمه علیهم السلام توسط کلینی نیز نشان‌دهنده آن است که دست‌کم تبیین آنان از روایات را

1.. در این روایت امام علیه السلام‌ کلامی را مذموم می‌دانند که متکلم سخن امام و رسول را ترک کند و در مباحث خودبسنده باشد (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۱).

2.. کلینی، کافی، ج۱، ص۹۲.

3.. مقصود ما از خودبسندگی عقل با توجه به روایت یونس بن یعقوب آشکارتر می‌شود. یونس بن یعقوب بنا به برخی روایات ائمه علیهم السلام گمان می‌كرد كه ائمه علیهم السلام به طور كلی با كلام مخالفند؛ ولی امام صادق علیه السلام‌ به او می‌گویند كلامی مذموم است كه بی‌توجه به سخن ائمه علیهم السلام شكل گرفته باشد: «إِنَّمَا قُلْتُ فَوَیلٌ لَهُمْ إِنْ تَرَكُوا مَا أَقُولُ وَذَهَبُوا إِلَى مَا یرِیدُون» (كلینی، كافی، ج۱، ص۱۷۱). البته باید توجه كرد كه این به معنای بی‌توجهی به عقل نیست، بلكه همان‌طور كه شیخ مفید نیز در اوائل المقالات اشاره كرده است، انبیاء و ائمه علیهم السلام انسان‌ها را به كیفیت استدلال تنبیه می‌دهند (شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۴). این برخلاف سخن کسانی است كه گمان كرده‌اند شیعیان به دلیل پذیرش امامت، جایی برای استدلال عقلی قائل نبودند (مدرسی، مكتب در فرآيند تكامل، ص‌۲۰۵).

4.. پیشتر گفته شد که هشام بن حکم در روایتی طولانی از امام کاظم علیه السلام‌ دربارۀ عقل نکات بسیاری در این‌باره دارد که برای نمونه، می‌توان به عبارات زیر اشاره کرد: «لا علم الا من عالم ربانی ومعرفة العلم بالعقل» (كلينی، كافی، ج۱، ص۱۷) یا «ما بعث الله انبیائه و رسله الی عباده الا لیعقلوا عن الله» (همان، ص‌۱۶) «من لم یعقل عن الله لم یعقد قلبه علی معرفة ثابتة» (همان، ص‌۱۸).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
238

چه کلینی در ری این کتاب را نوشته باشد و چه در بغداد، جای هیچ تردیدی نیست که در زمانه کلینی جریان‌هایی تحت تأثیر اندیشه‌های معتزلی در بین شیعیان به وجود آمده‌اند و کلینی کتاب خود را در تقابل با آنها تدوین کرده است.۱

این جریان جدید ممکن است همان کسانی باشند که اشعری در مقالات الاسلامیین از آنان با عباراتی مانند «قالوا فى التوحید بقول المعتزلة والخوارج وهؤلاء قوم من متأخریهم‏»۲ یا «قوم یقولون بالاعتزال والامامة»۳ یاد می‌کند.

کلینی در مواجهه با این اندیشه اعتزالی از ظرفیت‌های کلامی و عقل‌گرایانه مدرسه کوفه بهره برده است. توجه به میراث امامیه در موضوع عقل و آغاز شدن کتاب کافی با «کتاب العقل» به این دلیل که به گفته کلینی در مقدمه کافی «عقل قطبى است که همه چیز بر مدار آن مى‏چرخد و به وسیله آن دلیل اقامه مى‏شود و ثواب و عقاب بر مبنای آن است»۴، نشانه توجه کلینی به میراث عقلی امامیه است. او در مقایسه با دیگر محدّثان امامیه بیشترین توجه را به روایات ‌حجیّت عقل نشان داده است.۵

1.. وجود این جریان در بین امامیه در این دوره شواهد دیگری نیز دارد. برای مثال، ابوالفتح دُلَفی از متکلمان امامیه در اواخر سدۀ سوم کتابی با نام الرد علی من رد آثار الرسول واعتمد نتائج العقول دارد که گویا هدفی مشابه کلینی داشته است (نک: نجاشی، رجال، ص۴۴۰).

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۵.

3.. همان، ص۴۱.

4.. «إذ كان العقل هو القطب الّذي عليه المدار وبه يحتجّ وله الثواب وعليه العقاب‏» (نک: کلینی، کافی، ج۱، ص۹).

5.. او دربارۀ حجت بودن عقل سه روایت آورده است: ۱) فَقَالَ ابن السِّكِّيتِ تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى‏ الْخَلْقِ‏ الْيَوْمَ‏ قَالَ فَقَالَ علیه السلام‌ الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَالْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُه‏؛ ۲) عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ قَالَ: حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ النَّبِيُّ وَالْحُجَّةُ فِيمَا بَيْنَ‏ الْعِبَادِ وَبَيْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ (کلینی، کافی، ج۱، ص۲۴-۲۵)؛ ۳) يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَحُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالْأَنْبِيَاءُ وَالْأَئِمَّةُ علیه السلام‌ وَأَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏ (همان، ص۱۶) که از این بین روایت نخست (روایت معروف ابن سکیت) در کتب شیخ صدوق (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۱) و روایت سوم (روایت هشام بن حکم) در کتاب تحف العقول نقل شده (ابن شعبه، تحف العقول، ص۳۸۶) و سومی (روایت عبدالله بن سنان) در هیچ کتاب روایی جز کافی نیامده است.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20876
صفحه از 297
پرینت  ارسال به