227
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

داشتند، ولی برخی دیگر (به احتمال زیاد معتزلیان شیعه‌شده) - برخلاف این دیدگاه - همچون معتزله به بی‌نیازی عقل از وحی در حوزه اعتقادات معتقد بودند.

نخستین مواجهه‌ها با عقل‌گرایی اعتزالی

بازماندگان مدرسه کوفه

هرچند مدرسه کلامی کوفه به دلایل مختلف از آغازین سال‌های سده سوم دچار رکود شد و نزدیک به یک قرن کلام امامیه دوران فترت را پشت سر گذاشته است، ولی در همین دوران نیز می‌توان به شخصیت‌های کلامی مهمی اشاره کرد که همچنان ادامه‌دهنده راه گذشتگان خود در مدرسه کوفه بوده‌اند. به جز افرادی که ادامه‌دهنده جریان‌های فکری متکلمانی مانند هشام بن حکم بودند، می‌توان به متکلمان کمتر شناخته‌شده‌ای نیز اشاره کرد که بنا به شواهد موجود می‌توان همچنان آنان را ادامه‌دهنده اندیشه‌های مدرسه کوفه برشمرد.

نویسنده پیش از این در مقاله‌ای به امتداد جریان فکری هشام بن حکم پرداخته و امتداد این جریان را در قم و خراسان پی گرفته است.۱ با توجه به این‌که در ادامه، در تحلیل اندیشه عالمان مدرسه قم به میراث‌داران تفکر هشام بن حکم در این شهر خواهیم پرداخت، در این بخش تنها به دیگر پیروان این جریان فکری در دوران فترت اشاره خواهیم کرد.

فضل بن شاذان مهم‌ترین میراث‌دار جریان‌ فکری هشام بن حکم در اواسط سده سوم است. او از طریق پدرش به یونس بن عبدالرحمان و به‌واسطه او به جریان فکری هشام بن حکم منتسب می‌شود.۲ در گزارشی از خود فضل نیز به انتسابش به جریان

1.. رضایی، «امتداد جریان فکری هشام بن حکم تا شکل‌گیری مدرسه بغداد»، فصلنامه نقدونظر، ش ۶۵.

2.. نجاشی، رجال، ص۳۰۶.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
226

کیفیت و شیوه‌ استدلال درست دست نخواهند یافت.۱ این در حالی است که پیشتر گفتیم معتزله آموزه‌های وحیانی را در حوزه عقلیات تنها ارشادی می‌دانستند و ضرورت ارسال پیامبران را به حوزه مسائل فقهی و سمعیات منحصر می‌کردند.

از سوی دیگر، گزارش اشعری در مقالات الاسلامیین که قطعاً یک قرن پیش از کتاب شیخ مفید نوشته شده است، نشان می‌دهد که هرچند بسیاری از اصحاب امامیه به تعامل عقل و وحی در حوزه اعتقادات معتقد بوده‌اند، ولی همه امامیه چنین دیدگاهی نداشته‌اند و برخی از آنان همچون معتزله عقل را در حوزه اعتقادات بی‌نیاز از آموزه‌های وحیانی می‌دانسته‌اند و همچنین به ضرورتی برای ارسال رسولان الهی از ابتدای تکلیف باور نداشته‌اند.۲

شاید بتوان این دو گزارش را چنین تحلیل کرد که هرچند سلسله متکلمان امامی بغداد و استادان شیخ مفید که او به اندیشه‌های آنان دسترسی داشته است، به تعامل عقل و وحی باور داشته‌اند، ولی متکلمانی نیز در دوران اشعری بوده‌اند که دیدگاهی مخالف داشته و در این مسئله همچون معتزله فکر می‌کرده‌اند. شاید بتوان معتزلیان شیعه‌شده را از زمره این گروه دانست؛ زیرا همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفتیم این گروه تنها اندیشه امامت شیعی را پذیرفته‌ بودند و در دیگر مسائل همچنان دیدگاه‌های گذشته خود را حفظ کرده بودند.

بنابراین، می‌توان ادعا کرد که هرچند سلسله متکلمان نوظهور امامیه در بغداد مانند نوبختیان (ابوسهل و ابومحمد نوبختی)، مظفر بن‌محمد خراسانی معروف به ابوالجیش (شاگرد ابوسهل نوبختی)، طاهر غلام او (شاگرد ابوالجیش و استاد شیخ مفید) و علی بن وصیف معروف به ناشی اصغر (شاگرد ابوسهل نوبختی و استاد شیخ مفید) در این مسئله همچون مدرسه کوفه به تعامل عقل و وحی باور

1.. در ادامه، در بیان دیدگاه عالمان امامیه در بغداد به تبیین بیشتر این دیدگاه خواهیم پرداخت.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20618
صفحه از 297
پرینت  ارسال به