223
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

معرفت‌زا هستند؛ هرچند ممکن است این معرفت از طرق دیگر نیز حاصل شود. با این حال، حسن بن موسی نوبختی چون معرفت اضطراری را نیز می‌پذیرفت، به هیچ روی، وجوب نظر را جایز نمی‌دانست. بنابراین، می‌توان او را در میانه مدرسه کوفه و معتزله دانست.۱

هرچند استدلال ابومحمد نوبختی در دست نیست، ولی می‌توان ادله او را چنین فرض کرد: اگر این امر (وجوب نظر و استدلال یا وجوب کسب معرفت) شرعی باشد، منوط به پذیرش و معرفت به خداوند است. بنابراین، معنایی برای امر به معرفت (دوباره خداوند) باقی نمی‌ماند و اگر این امر عقلی باشد، در صورتی که مأمور به (معرفت خداوند) مجهول باشد، تکلیف بما لایطاق است و در صورتی که معلوم باشد، تحصیل حاصل خواهد بود.۲ بنابراین، به نظر می‌رسد که ابومحمد نوبختی به یکی از اشکالات عقلی مسئله اول الواجب پرداخته و به درستی این اصل معتزلی را با چالش روبه‌رو کرده است.

از ابوسهل نوبختی مطلبی در بحث معرفت نقل نشده است. با این حال، عباراتی از او در بازمانده‌‌های کتاب التنبیه فی الامامة‌ وجود دارد که می‌تواند نشان‌دهنده دیدگاه او در معرفت باشد. او در پاسخ به این پرسش که چگونه حضرت مهدی(عج) را که به گفته امامیه غایب است، شناختید، این‌گونه پاسخ می‌دهد: «إن أمر الدین کله‏ بالاستدلال‏ یعلم، فنحن عرفنا اللّه عزّو جل بالأدلة ولم نشاهده ولا أخبرنا عنه

1.. همان.

2.. قاضی عبدالجبار چنین نظریه‌ای را بدون اشاره به حسن بن موسی نقل كرده است و به ادله آنها اشاره كرده است: «حتى أن فى الناس من دعاه ذلك الى أن قال: ان المعارف وان كانت مكتسبة كما یقولون، فلن یجوز منه تعالى أن یوجبها علینا، وان اتفق أن ینظر الانسان وتقع له المعرفة باللّه، تعالى، كلف الأفعال؛ وان لم یتفق ذلك منه، فهو غیر ملوم. وجعلوها من شرائط التكلیف فیما عداها، وجوزوا وقوعها على سبیل الاتفاق والتبخیت، ومنعوا لأجل ذلك دخولها تحت التكلیف» (قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۲، ص۲۳۰- ۲۳۱).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
222

عقلانی اوست. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفتیم، بیشتر متکلمان امامیه در دوره نخست، معرفت را اضطراری می‌دانستند و از نظر آنان معرفت زاییده استدلال عقلی انسان نیست.۱ هشام بن حکم و پیروانش تنها کسانی بودند که در عین اعتقاد به اضطراری بودن معرفت، شرط تحقق آن را استدلال و تلاش عقلی می‌دانستند.۲ در مقابل - همان‌‌‌‌‌‌‌طور که پیشتر گفتیم - معتزله معتقد بودند که معرفت زاییده تلاش و استدلال عقلی انسان‌هاست و انسان‌ها در دنیا مکلف به کسب معرفت عقلی هستند.

مسئله دیگری که در پی نظریه اکتسابی بودن معرفت مطرح می‌شد، بحث وجوب نظر و استدلال عقلی بود. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که پیشتر گفته شد معتزلیان استدلال عقلی در مسائل بنیادین اعتقادی را بر همه انسان‌ها واجب می‌دانستند و نخستین مسئله‌ای که در همه کتاب‌های معتزلی طرح می‌شد، همین مسئله وجوب نظر بوده است.

در حقیقت، مسئله معرفت یکی از بنیادی‌ترین مسائل کلامی اعتزالی بوده و نقطه آغاز کلام معتزله را باید مسئله معرفت دانست. بی‌شک، این‌که معتزلیان کتب کلامی خود را با این بحث آغاز می‌کردند به همین دلیل بوده است؛ زیرا اگر کسب معرفت و نظر و استدلال عقلی بر انسان‌ها واجب نباشد، علم کلام جایگاه خود را در نظام معتزله از دست خواهد داد.

نوبختیان نخستین کسانی بودند که در این مسئله از دیدگاه پیشین امامیه فاصله گرفتند. بنا به گزارش اشعری، حسن بن موسی نوبختی با پذیرش انگاره «معرفت اکتسابی» تحوّلی در این نظریه ایجاد کرد. او معتقد بود که همه معارف اضطراری نیستند و معرفة اللّه می‌تواند اضطراری یا اکتسابی باشد.۳ این‌که او معرفت اکتسابی را ممکن می‌داند، تأییدی است بر این ‌که از نظر او، استدلال‌های‌ عقلی انسان

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۵۱.

2.. همان، ص۵۲.

3.. همان.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20769
صفحه از 297
پرینت  ارسال به