219
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

کرده است. بی‌شک‌ این وجوب به دلیل امر الهی نیست؛ زیرا مکلف اگر خداوند را پیش از نظر و استدلال بشناسد که دلیلی برای شناخت دوباره او ندارد و اگر خداوند را نشناسد، دلیلی برای اطاعت از اوامر الهی ندارد. از نظر معتزله این عقل است که نظر و استدلال را بر انسان واجب می‌کند. تعریف پیشین معتزله در حقیقت برای پشتیبانی از چنین مواردی ارائه شده بود.

از نظر آنان عقل نه‌تنها توانایی استدلال و کشف امور نظری را دارد، بلکه بایدها و نبایدهایی نیز برای انسان مطرح می‌کند. به بیان دیگر، عقل خود حسن و قبح افعال را درک و به آن حکم می‌کند. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفتیم عقل در نظر معتزله مجموعه‌ای از علوم ضروری است؛ قواعدی کلی مانند لزوم و وجوب شکر منعم، دفع ضرر محتمل از جمله این علوم هستند. با این حال انسان از کجا به وجود منعمی باور کند که به شکر او (که شناخت مقدمه این شکر است) اقدام کند.

به بیان دیگر، انسان‌ها هیچ انگیزه‌ای برای ورود به فرآیند شناخت خداوند در خود نمی‌بینند. بنابراین، باید در انسان ترس و هراسی از خطر احتمالی ایجاد شود که به سبب آن انگیزه ورود به فرآیند شناخت خداوند در انسان ایجاد شود. حل این مشکل با تکیه بر عقل عملی نیز میسّر نبود.

از همین‌رو، معتزلیان به ناچار پذیرفتند که محرک نخستین برای ورود به فرآیند معرفت خداوند، بیرون از عقل انسان است. این محرک ممکن است در اثر اِنذار باورمندان به خداوند یا هر اتفاق دیگری برای انسان پدید آید. پیامبران نیز ممکن است یکی از این محرک‌ها باشند؛ با این حال، وجود آنان از همان ابتدای تکلیف لازم نیست؛ زیرا خداوند می‌تواند این تحریک بیرونی را در اثر عوامل دیگری نیز فراهم آورد. گذشته از آن پیش از پذیرش خداوند، پیامبران با دیگر انسان‌ها تفاوتی ندارند و تنبیه آنان مانند دیگران خواهد بود.۱

1.. ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین، ص‌۳۷۸- ۳۷۹.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
218

از معتزلیان بغداد مانند خیاط و بلخی چیزی درباره تعریف عقل در دست نیست. با این حال گفته شده که در معتزله به جز افرادی که در ابتدا نام برده شدند، اختلافی در این بحث نبود و همه معتزلیان عقل را مجموعه‌ای از علوم ضروری می‌دانستند.۱ قاضی عبدالجبار به پیروی از ابوهاشم - در حالی که عقل را مجموعه علوم ضروری می‌داند - به تعاریف دیگر مانند جوهر، آلت، حاسه و قوه نیز اشاره کرده و به رد آنها پرداخته است.۲ او در فصلی با عنوان «مائیة العقل» به این بحث پرداخته و به این علوم به طور جداگانه اشاره کرده است.۳

نظریه معرفت اکتسابی و عقل‌گرایی معتزله

بیشتر معتزلیان جز جاحظ و اندکی دیگر که به «اصحاب المعرفة» مشهور شده‌اند،۴ معرفت را امری اکتسابی دانستند. معتزلیان دلایل گوناگونی برای اثبات دیدگاه خود اقامه کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد که در صورت اضطرارای بودن معرفت کفار در کفر خود معذور خواهند بود یا این‌که در صورت اضطراری بودن معرفة اللّه، نباید بین انسان‌ها در این بحث فرقی باشد.۵

معتزلیان در عین حال کسب معرفة اللّه را بر همه انسان‌ها واجب می‌دانستند و این مسئله در کتب کلامی به وجوب نظر شهرت یافت.۶ مهم‌ترین مسئله پیش روی معتزلیان در «وجوب نظر» آن بود که چه منبعی استدلال عقلی را بر انسان‌ها واجب

1.. الشرفی، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص‌۱۲۶.

2.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۱، ص‌۳۷۵- ۳۷۹.

3.. همان، ص‌۳۷۵- ۳۷۹.

4.. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۲۵.

5.. نک: همان، ص۲۵- ۲۷.

6.. قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ص۱۵.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20601
صفحه از 297
پرینت  ارسال به