211
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

برخی مستشرقان۱ را درباره تشبیهی و تجسیمی بودن امامیان دوره حضور پذیرفت، ولی با تبیین معتزله نیز اختلافی جدی دارد. در حقیقت امامیه در این دوره هم با اهل حدیث و هم با معتزله مخالف بوده و در بسیاری از مسائل کلامی موضع امامیه نفی این دو دیدگاه و اثبات دیدگاهی بین آنها بوده است.۲

نمونه‌ای از این رویکرد را می‌توان در رد جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین،۳ ردّ تعطیل و تشبیه در بحث توحید و اثبات بلاتشبیه،۴ ردّ رؤیت بصری و ردّ منکران رؤیت و اثبات رؤیت بالقلب۵ نشان داد.

بنابراین، هرچند نمی‌توان ادعا کرد که امامیه توحید و عدل را از معتزله گرفته و

1.. برای مثال، نک: مادلونگ، «کلام امامیه و معتزله»؛ مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص۱-۴.

2.. اصل این تحلیل را از استاد گرامی جناب آقای محمد تقی سبحانی گرفته‌ام.

3.. «مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه السلام‌ قَالَ: لَا جَبْرَ وَلَا تَفْوِيضَ وَلَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ قَالَ قُلْتُ وَمَا أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ قَالَ مَثَلُ ذَلِكَ رَجُلٌ رَأَيْتَهُ عَلَى مَعْصِيَةٍ فَنَهَيْتَهُ فَلَمْ يَنْتَهِ فَتَرَكْتَهُ فَفَعَلَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةَ - فَلَيْسَ حَيْثُ لَمْ يَقْبَلْ مِنْكَ فَتَرَكْتَهُ كُنْتَ أَنْتَ الَّذِي أَمَرْتَهُ بِالْمَعْصِيَة» (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶۰). همچنین دربارۀ معنای تفویض و مفوّضه، نک: برنجکار، حکمت و اندیشه دینی، ص۲۹۶-۳۱۴. نویسنده به تبیین معنایی مفوضه پرداخته و نشان داده است آنچه دربارۀ تفویض در روایات امامیه آمده در یکی از معانی آن بر معتزله تطبیق می‌کند.

4.. «أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ: سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام‌ أَ يَجُوزُ أَنْ يُقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ شَيْ‏ءٌ قَالَ نَعَمْ يُخْرِجُهُ عَنِ الْحَدَّيْنِ حَدِّ التَّعْطِيلِ وَحَدِّ التَّشْبِيه»‏ (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۰۴).

5.. «حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِاللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ هَلْ يَرَاهُ الْمُؤْمِنُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ نَعَمْ وَقَدْ رَأَوْهُ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَقُلْتُ مَتَى قَالَ حِينَ قَالَ لَهُمْ- أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ ثُمَّ سَكَتَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ وَإِنَّ الْمُؤْمِنِينَ لَيَرَوْنَهُ فِي الدُّنْيَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَ لَسْتَ تَرَاهُ فِي وَقْتِكَ هَذَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأُحَدِّثُ بِهَذَا عَنْكَ فَقَالَ لَا فَإِنَّكَ إِذَا حَدَّثْتَ بِهِ فَأَنْكَرَهُ مُنْكِرٌ جَاهِلٌ بِمَعْنَى مَا تَقُولُهُ ثُمَّ قَدَّرَ أَنَّ ذَلِكَ تَشْبِيهٌ كَفَر وَلَيْسَتِ الرُّؤْيَةُ بِالْقَلْبِ كَالرُّؤْيَةِ بِالْعَيْنِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَصِفُهُ الْمُشَبِّهُونَ وَالْمُلْحِدُونَ» (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۱۱۷).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
210

دو درباره جنگ جمل از عوامل مهم این درگیری بود،۱ با این حال، نباید اختلاف این دو جریان را در همین مسئله خلاصه کرد. دست‌کم، اتهامات کفر و ثنوی‌گری از سوی معتزلیانی مانند جاحظ و خیاط نسبت به هشام بن حکم۲ شاهد مهمی است بر این‌که درگیری این دو جریان به مسئله امامت اختصاص نداشته و در حیطه‌ توحید نیز بوده است.

البته، این‌که هشام بن حکم دقیقاً چه دیدگاهی داشته است، به رغم تحقیقات موجود۳ هنوز جای تبیین بیشتری دارد، ولی به طور کلی، می‌‌توان یقین کرد که او و معتزلیان اختلافاتی جدّی در بسیاری از مسائل توحیدی داشته‌اند. مطالعه اجمالی آرای منسوب به متکلمان امامی و مقایسه آن با اندیشه‌های معتزله نیز این اختلافات را بیشتر نشان می‌دهد.۴

گذشته از این، متن روایات امامیه نیز سر سازگاری با نظام فکری معتزله ندارد؛ برای مثال، روایات مرتبط با افعال الهی مانند ابواب بداء، مشیت و اراده، ابتلاء و اختیار، سعادت و شقاوت، خیر و شر، جبر و قَدَر و امرٌ بین الامرین، استطاعت، معرفت فطری و عالم ذر که در کتب حدیثی امامیه به فراوانی یافت می‌شود، در تعارضی جدی با آموزه‌های معتزله هستند. هرچند دیدگاه امامیه در دوران حضور در این مباحث با عدل الهی سازگار است و نمی‌توان ادعای کسانی مانند اشعری۵ و

1.. هشام بن حکم در همین بحث، کتابی در نقد معتزله - با نام كتاب الردّ على المعتزلة فی أمر طلحة والزبير - نوشته است (نک: شیخ طوسی، الفهرست، ص۴۹۴).

2.. خیاط، الانتصار، ص۴۰- ۴۱؛ قاضی عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، ج۱، ص۲۲۵.

3.. گویا جسم در نظر هشام بن حکم به معنای شیء قائم به نفس بوده است. اتهامات دیگر به هشام بن حکم نیز همگی ساخته و پرداختۀ معتزله بوده‌اند. در این‌باره، نک: النشار، نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۲، ص۸۵۳ - ۸۶۰؛ اسعدی، هشام بن حکم، ۱۱۶ - ۱۴۰.

4.. در این‌باره، نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۱- ۶۳.

5.. او همۀ امامیه، جز گروه اندکی از متأخرانشان، را مشبّهه می‌داند (نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۵).

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20871
صفحه از 297
پرینت  ارسال به