شیخ مفید هرچند در نظام فکریاش به آیات قرآن و روایات امامیه توجه دارد، ولی به گزینش و تأویل میراث روایی امامیه پرداخته است؛ برای مثال، در بحث «امرٌ بین الامرین» جبر را انکار کرده، ولی ردّ تفویض را به رد اباحهگری معنا کرده است.۱ او همچنین روایات عالم ذر و معرفت فطری را نیز نمیپذیرد.۲ حتی اگر بپذیریم که شیخ مفید تنها تفسیری جدید از روایات امامیه ارائه کرده و تحت تأثیر معتزله نبوده است، ولی نمیتوان انکار کرد که هم جامعه غیرامامی و هم خود امامیه آنچه را در قالب جدید توسط عالمان بغداد همچون شیخ مفید ارائه شده است، بسیار به معتزله نزدیک دیدهاند و همین سبب شده است که برای آنان این پرسش مطرح شود که آیا امامیه و معتزله یک جریان واحداند.
سبب نگارش کتاب اوائل المقالات به دست شیخ مفید نیز پرسشی مشابه این پرسش بوده است.۳ این جریان در سید مرتضی و شیخ طوسی به معتزله نزدیکتر شده است. سید مرتضی بر خلاف شیخ مفید در مباحث بنیادی علم کلام توجهی به میراث روایی امامیه نداشته۴ و به کلّی در مباحث توحید و عدل با معتزله - بهویژه معتزله بصره - همنظر بوده است.۵
این ادعا زمانی روشنتر میشود که بدانیم تقابل امامیه و معتزله در دوران حضور بسیار جدیتر از سده چهارم بوده است. هرچند دیدگاه سران معتزله مانند واصل بن عطا و عمرو بن عبید در بحث خلافت امام علی علیه السلام و همچنین موضع آن
1.. شیخ مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۴۶- ۴۷.
2.. همان، ص۶۰؛ شیخ مفید، المسائل السرویة، ص۳۷- ۵۵.
3.. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۳۳.
4.. دربارۀ نقد سید مرتضی نسبت به دیدگاه استادش شیخ مفید در نقش عقل در حوزه علوم عقلی نک: رضایی، «جایگاه عقل در کلام امامیه در مدرسه کلامی بغداد»، ص۱۵- ۱۸.
5.. دربارۀ اندیشههای سید مرتضی و مقایسه آنها با معتزله، نک: مکدرموت، اندیشههای کلامی شیخ مفید، ص۴۹۱-۵۱۸.