203
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

بودند که در بخش دوم معارف نیز عقل انسان‌ها تنها پس از بیان استدلال‌ها و ادله عقلی معصومین علیهم السلام توانایی فهم سخن ایشان را دارد و خود عقل در صورتی که به تنهایی به این حوزه وارد شود، دچار خطا و اشتباهات فاحشی خواهد شد؛ در حالی که متکلمان به تبیین و نظریه‌پردازی عقلی و برون‌متنی در این حیطه پرداخته و گاه حتی از چارچوب ادبیات متون قرآنی و روایی خارج شده و نظرات و اندیشه‌های جدیدی ارائه کرده‌اند و همین زمینه انتقادهای شدید محدّثان را فراهم کرده است.

این اختلاف در بحث ‌رابطه عقل و امام بهتر نمایان می‌شد؛ متکلمان امامیه در مدرسه کوفه در عین اعتقاد به نظریه امامت به ‌حجیّت عقل نیز باور داشتند. آنان سخنان ائمه علیهم السلام را بر مبنای عقل فهمیده و تصدیق می‌کردند. مطالبه دلیل از ائمه اطهار علیهم السلام توسط متکلمان در مباحث مختلف شاهدی بر این ادعاست، ولی عقل‌گرایی متکلمان بیش از این بود. آنان گاه از عقل برای تبیین و نظریه‌پردازی برون‌متنی معارف دینی و دفاع از اندیشه‌های خود در برابر مخالفان نیز استفاده می‌کردند. محدّث - متکلمان نیز هرچند ورود به حیطه‌های نظریه‌پردازی و دفاع را نمی‌پذیرفتند و به دلایل مختلفی که به آنها اشاره شد، با آن مخالف بودند، ولی به ‌حجیّت عقل باور داشتند و از عقل برای فهم معارف دینی بهره می‌بردند.

البته، شواهدی از گفت‌وگوهای عمیق عقلی مشابه آنچه در بین برخی متکلمان وجود داشت، در این گروه دیده نمی‌شود، بلکه آنان بیشتر از آن‌که نگاهی منطقی - انتقادی به معارف وحیانی داشته باشند، در پی فهم این معارف بوده‌اند. شاید به همین دلیل باشد که از نظر آنان، مؤمنان سه وظیفه اصلی دارند: شناخت امام، تسلیم بودن در برابر او و ردّ اختلافات موجود در بین اصحاب به ایشان. برخلاف دو گروه پیشین، محدّثانِ صرف توجهی به فهم عمیق عقلانی از دین نداشتند و تنها در پی نقل و بیان روایات بودند.

در بحث ‌رابطه عقل و معرفت نیز هرچند محدّث - متکلمان و بسیاری از


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
202

حسن و قبح ذاتی ارتباطی نداشت و تنها به حسن و قبح عقلی مربوط بود. در حقیقت، بحث از حسن و قبح در دو ساحت قابل طرح است: اول این‌که آیا افعال به خودی خود اقتضاء حسن و قبح را دارند یا این‌که چون خداوند آنها را حَسَن و قبیح دانسته است، چنین هستند؟ به بیان دیگر، آیا حُسن و قبح ذاتی است یا الاهی؟ دوم این‌که آیا عقل توانایی شناخت و فهم حسن و قبح را دارد یا این‌که باید حسن و قبح را تنها از طریق شرع فهمید؟ در بخش نخست شکی نیست که امامیه به حسن و قبح ذاتی معتقد بوده‌اند و آنچه محل اشکال است، بخش دوم است که در این بخش بدان پرداخته شد.

جمع‌بندی

همان‌طور که گفتیم، ظهور متکلمان امامیه در سال‌های پایانی سده نخست و اوایل سده دوم هجری نخستین نقطه عطف در جریان عقل‌گرایی امامیه بوده است. تمایز دیدگاه متکلمان با محدّث - متکلمان را می‌توان در بیشتر مباحث مرتبط با عقل پی‌گیری کرد. در مباحث وجودشناسی متکلمان به وجود مستقل عقل توجهی نکردند و گزارش‌های موجود نشان می‌دهد که عقل در نگاه آنان قوه‌ای در انسان برای فهم و استدلال است. این در حالی است که محدّث - متکلمان، عقل را موجودی مستقل و روحانی می‌دانستند که انسان‌ها از نور آن بهره‌مند می‌شوند. در بحث قلمرو عقل در حالی که محدّث - متکلمان عقل را در فهم بخشی از معارف (به‌طور خاص شناخت ذات و کنه اسماء و صفات) ذاتاً محدود می‌دانستند و در دیگر معارف که عقل توانایی ذاتی فهم آنها را دارد، نیز به محدودیت نسبی عقل معتقد بودند، متکلمان تنها در قسمت نخست با آنها هم‌نظر بودند.

به بیان دیگر، اختلاف اصلی این دو گروه در این بود که محدّث - متکلمان معتقد

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20689
صفحه از 297
پرینت  ارسال به