201
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

جبر عادل بودن خداوند دانسته شده است؛ به بیان دیگر، خداوند عادل‌تر از آن است که به انسان‌ها اختیار و قدرت انتخاب ندهد و در عین حال آنان را مکلف نیز قرار دهد. مشابه همین استدلال در روایات معرفت نیز نقل شده است: خداوند بندگان را به امری مکلف نمی‌کند، مگر آن‌که پیشتر آن را از طریق پیامبرانش برایشان بیان کند.

البته، باید توجه داشت که این روایات به تنهایی برای اثبات اعتقاد این گروه به حسن و قبح عقلی کافی نیستند؛ زیرا می‌توان آنها را این گونه تفسیر کرد که خداوند از باب رحمت و کرامتش چنین اموری را انجام نمی‌دهد، نه این‌که انجام این امور بر او واجب باشد یا این‌که خداوند خود این امور را بر خود لازم کرده است؛ به بیان دیگر، این‌که بر خداوند لازم است تکلیفی بیش از توانایی انسان‌ها بر آنان قرار ندهد به دلیل آیاتی از قرآن است که تکلیف به ما لا یطاق را نفی می‌کنند. این‌که در برخی روایات علت نفی جبر کرامت الهی - و نه عدل الاهی - عنوان شده و همچنین این‌که در بسیاری از این روایات در متن روایت به آیاتی مانند «لا یکلف اللّه نفساً الا وسعها» یا «لا یکلف اللّه نفساً الا ما آتاها» استناد شده است، چنین تفاسیری را تأیید می‌کند.

افزون بر این، مباحث مربوط به قلمرو عقل و ‌رابطه عقل و وحی نیز بر این بحث حاکم خواهد بود.

به بیان دیگر، با توجه به دیدگاه محدّثان نسبت به محدودیت عقل در بسیاری از مباحث مربوط به توحید و همچنین نیازمندی انسان‌ها به راهنمایی و تنبیه امام معصوم می‌توان ادعا کرد که آنان هرچند به حسن و قبح عقلی معتقد بوده‌اند، ولی اولاً به عمومیت حسن و قبح عقلی قائل نبوده‌اند و ثانیاً عقل را در فهم حکمت افعال الهی به راهنمایی ائمه علیهم السلام نیازمند می‌دانسته‌اند و به خود اجازه نمی‌داده‌اند که بدون راهنمایی امام به این حوزه وارد شوند.

در پایان باید بر این نکته تأکید کنیم که آنچه در اینجا توضیح داده شد به بحث


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
200

است و تکلیف انسان‌ها زمانی عادلانه خواهد بود که آنان اختیار داشته باشند و در صورت علم پیشینی خداوند به افعال انسان‌ها آنان اختیاری در مخالفت با علم الهی نخواهند داشت. هرچند از دیگر متکلمان امامیه نقل‌قول‌های کمتری در دست است، ولی از همین گزارش‌های محدود نیز می‌توان به شواهدی بر اعتقاد به حسن و قبح عقلی دست یافت؛ برای مثال، مؤمن طاق در مناظره‌ای با زید بن علی هنگامی زید به او می‌گوید که من نزد امام سجاد علیه السلام بزرگ شده‌ام و فرزند او بوده‌ام و او سخنی به من درباره امر امامت نگفت، چنین پاسخ می‌دهد: «پدرت ترس از آن داشته که مبادا به تو بگوید و تو نپذیری و کافر شوی و عذاب الهی بر تو واجب شود».۱ ادعای لزوم تحقق وعد و وعید حاکی از اعتقاد به حسن و قبح عقلی است.

از محدّثان امامیه در دوره نخست گزارشی مطابق با ادبیات کلامی معتزله و همچنین متکلمان امامیه درباره حسن و قبح عقلی در دست نیست. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفته شد، از دیدگاه متکلمان حسن و قبح افعال عقلی است و بر خداوند نیز واجب است که بر طبق آن عمل کند؛ برای مثال تکلیف بما لا یطاق عقلاً بر خداوند قبیح است و به همین دلیل خداوند کسی را به بیش از طاقت و توانش مکلف نمی‌کند. چنین استدلال‌هایی در روایات منقول از محدّثان امامیه درباره حسن و قبح موجود نیست. به بیان دیگر، استفاده از عبارت‌هایی که امری را بر خداوند واجب کند یا از او قبیح بداند، به ندرت در میراث روایی امامیه یافت می‌شود.

البته، در بین روایات موجود از آنان می‌توان به مواردی دست پیدا کرد که با کمی تفسیر و تأویل حاکی از اعتقاد به حسن و قبح عقلی است. به جز روایات قبلی که یکی از کارکرد‌های عقل را فهم خوب و بد و درست و نادرست معرفی می‌کرد، می‌توان به مواردی نیز اشاره کرد که این کارکرد عقل را افزون بر رفتار و اخلاق انسانی در حوزه توحید نیز پذیرفته است؛ برای مثال در برخی روایات مهم‌ترین دلیل نفی

1.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۸۶.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20757
صفحه از 297
پرینت  ارسال به