است در برخی کامل و در برخی ناقص باشد) در متکلمان امامیه نشان میدهد؛ برای مثال، میتوان به تلاش زُراره برای بحث استطاعت اشاره کرد.۱ طرح این اصطلاح در مجامع علمی آن زمان و تبیین ادله و مبانی نقلی و عقلی آن از نخستین نمونههای نظریهپردازی در کلام امامیه است. همچنین میتوان به دیدگاههای کلامی هشام بن حکم اشاره کرد.
طرح نظریه عصمت۲ و نص۳ و تبیین مبانی عقلی و نقلی آن توسط هشام بن حکم، نظریه معنا در بحث صفات الاهی۴ و بهرهگیری از آن در مباحث مختلف صفات خداوند۵ و همچنین نظریه خاص او در بحث تجسیم۶ شواهد مهمی بر تأیید نظریهپردازی در کلام امامیهاند. دیدگاههای خاص هشام بن حکم در مباحث «لطیف الکلام» که برخی آنها را اشعری در کتاب خود بیان کرده است، نیز میزان پیشرفت او در علم کلام را نشان میدهد.۷
هرچند این مرحله به ظاهر باید صرفاً عقلی باشد، ولی متکلمان حتی در نظریهپردازیهایشان نیز تحت تأثیر آموزهها و راهنماییهای ائمه اطهار علیهم السلام بودهاند؛ برای مثال، نظرات منسوب به مؤمن طاق در مباحثی مانند معرفة اللّه۸ و صفات الهی با متن برخی روایات امامیه بسیار شبیه است. دیدگاه هشام بن سالم در نظریه صورت
1.. او که کتابی با عنوان الاستطاعة والجبر داشته (نجاشی، رجال، ص۱۷۵)، در این مسئله به استطاعت قبل الفعل معتقد بوده است (نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۴۳).
2.. همان، ص۴۸.
3.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۵۹.
4.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۶۹.
5.. همان، ص۳۷.
6.. دربارۀ تحلیل دیدگاه او، نک: النشار، نشأة الفکر الفلسفی، ج۲، ص۸۵۳-۸۶۰.
7.. دربارۀ برخی از دیدگاههای او در این زمینهها، نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۲ - ۶۳.
8.. دربارۀ دیدگاه او، نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۲۸۹. همچنین برای روایات مشابه این دیدگاه نک: همان، ص۲۸۵- ۲۹۲.