این اندیشه در گزارشهای تاریخی موجود درباره رفتار علمی هشام بن حکم نیز قابل دستیابی است. هرچند هشام بن حکم در آغاز گرایش به تشیع، نیاز انسانها به امام را تنها در حیطه احکام فقهی میدانست و مسائل کلامی را از حیطه امامت خارج میدانست، ولی پس از ملاقات با امام صادق علیه السلام در ایام حجّ در مباحثهای کلامی با ایشان، دیدگاهش تغییر کرد۱ و به جایگاه امام بهعنوان مرجع حل و فصل همه اختلافات و پاسخ به همه نیازهای انسانها پی برد.۲
وی در عین اعتقاد به حجیّت عقل در مسائل کلامی به عقل خود بسنده نمیکرد و با اعتقاد به اینکه امامان عاقلترین آدمیانند و آنان را به بهترین استدلال راهنمایی میکنند، این مسائل را نزد امامان علیهم السلام مطرح میکرد و پاسخ امام را با تکیه بر خِرد خود میفهمید.۳ این اعتقاد هشام بن حکم سبب شده است که او در ابتدای مناظره با ابوالهذیل علّاف وقتی او از هشام میخواهد که هر کدام مغلوب شد، به مذهب دیگری گردن نهد، چنین پاسخ دهد: «این انصاف نیست! بلکه اگر تو مغلوب شدی، باید به مذهب من در آیی و اگر من مغلوب شدم، به امام خودم مراجعه میکنم».۴
1.. «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِمِنًى عَنْ خَمْسِمِائَةِ حَرْفٍ مِنَ الْكَلَامِ فَأَقْبَلْتُ أَقُولُ كَذَا وَكَذَا يَقُولُونَ قَالَ فَيَقُولُ قُلْ كَذَا وَكَذَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ هَذَا الْحَلَالُ وَالْحَرَامُ وَالْقُرْآنُ أَعْلَمُ أَنَّكَ صَاحِبُهُ وَأَعْلَمُ النَّاسِ بِهِ وَهَذَا هُوَ الْكَلَامُ فَقَالَ لِي وَتَشُكُّ يَا هِشَامُ مَنْ شَكَّ أَنَّ اللَّهَ يَحْتَجُّ عَلَى خَلْقِهِ بِحُجَّةٍ لَا يَكُونُ عِنْدَهُ كُلُّ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ» (صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۲۳).
2.. گفتوگوی کلامی او که خود متکلمی زبردست بوده است، با امام صادق علیه السلام و پذیرش سخنان امام و اقناع او بیشک، بر پایۀ تعبد نبوده است.
3.. گفتوگوهای عقلانی و پاسخهای استدلالی ائمه علیهم السلام به او شاهدی بر این دیدگاه است.
4.. «رُوِيَ أَنَّ أَبَا هُذَيْلٍ الْعَلَّافَ قَالَ لِهِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: أُنَاظِرُكَ عَلَى أَنَّكَ إِنْ غَلَبْتَنِي رَجَعْتُ إِلَى مَذْهَبِكَ، وَإِنْ غَلَبْتُكَ رَجَعْتَ إِلَى مَذْهَبِي. فَقَالَ هِشَامٌ: مَا أَنْصَفْتَنِي! بَلْ أُنَاظِرُكَ عَلَى أَنِّي إِنْ غَلَبْتُكَ رَجعْتَ إِلَى مَذْهَبِي، وَإِنْ غَلَبْتَنِي رَجَعْتُ إِلَى إِمَامِي» (شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۴۳).