151
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

عقل‌گرایی و اندیشه‌ورزی در ساحت دین، تنها به الفاظ قرآن و سنت بسنده کرده و از ورود در معارف عمیق وحیانی سر باز می‌زدند»، امامیه در این دوره «به راه عقل در کسب معارف باور داشت و آن را ‌حجّت نهایی و مرجع فرجامین بشر در دریافت حقایق می‌دانست». با این حال، آنان بر این باور بودند که «خِرد آدمی با هدایت و ارشاد اولیای الهی است که به بلندای معارف عقلانی راه می‌گشاید و بدون دستگیری ولیّ الهی و بی‌آنکه عقل آدمی را اِثاره کند و گنجینه‌های پنهانش را آشکار سازد، عقل به خودی خود ره به حقیقت نخواهد برد و راه سعادت را نخواهد یافت». از این‌رو، اصحاب امامیه در مدرسه کوفه «حتی در اساسی‌ترین معتقدات دست به دامن معصومین علیهم السلام می‌شدند و راه تفکر و اندیشه‌ورزی صحیح را از طریق تنبیه و تذکار می‌آموختند».۱ به همین دلیل ایشان به‌جای اصطلاح عقل‌گرایان در برابر نص‌گرایان از اصطلاح «متکلمان» در برابر «محدّثانِ متکلم» بهره برده است.

به گفته او متکلمان در پی تبیین عقلانی معارف مدرسه اهل بیت علیهم السلام و دفاع از آن در مقابل جریان‌های رقیب بودند؛ در حالی که محدّث - متکلمان در پی فهم دقیق همان معارف و عرضه آن به جامعه مؤمنان بودند. از همین‌رو، دلیل گروه نخست برای دفاع از اندیشه‌های ائمه علیهم السلام ساختار و قالب روایات را کنار‌زده و به تبیین عقلانی از اندیشه‌های ائمه علیهم السلام دست می‌زدند؛ در حالی که گروه دوم این رویّه را روا نمی‌دانستند و به مخالفت با متکلمان و انتقاد از آنان می‌پرداختند.۲

در ادامه، با بررسی شواهد و گزارش‌های روایی و تاریخی به بررسی دقیق و

1.. سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۴.

2.. همان، ص۲۶-۲۷؛ اين ديدگاه در مقالات برخی از شاگردان ايشان با تفصيل بيشتری در قالب سه گروه مطرح شده است: ۱) متكلمان؛ ۲) محدث‌متكلمان؛ ۳) محدثان صرف؛ محدّثان صرف كسانی هستند كه برخلاف گروه دوم، توجهی به فهم دقيق معارف ائمه علیهم السلام نداشته و دغدغه‌مند انديشه‌های كلامی و اعتقادی نبوده‌اند. با اين حال، او نيز معتقد است كه همۀ اماميه عقل را حجت می‌دانستند (نک: اقوام کرباسی، «مدرسۀ کلامی کوفه»، ص۴۵).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
150

بوده‌اند، عقل را تنها ابزار دفاع و تبیین اندیشه‌های ائمه علیهم السلام می‌دانستند و به ‌حجیّت استقلالی عقل باور نداشتند؛ در حالی که متکلمان سنّی مذهب (معتزلیان) عقل و استدلال عقلی را مرجع تصمیم‌گیری نهایی در مسائل اعتقادی می‌دانستند. به اعتقاد آنان، این دیدگاه به طور طبیعی برای کسی که به مرجعی والاتر از عقل محدود آدمی برای کشف حقایق معتقد است، کاملاً پذیرفتنی و حتی ضروری است.۱

محمد علی امیرمعزّی گامی پیشتر نهاده و معتقد است که حتی فعالیت‌های کلامی متکلمان دوره نخست نیز گونه‌ای انحراف از مسیر اصلی امامیه بوده است. از نظر او، معنای عقل در روایات چیزی متفاوت با فهم امروزین ما بوده است. عقل در اندیشه امامیه نخستین نوعی بصیرت دینی و شهودی برای فهم سخنان ائمه علیهم السلام بوده است؛ نه استدلال عقلی و منطقی.

به بیان دیگر، حتی استفاده ابزاری از عقل استدلالی و منطقی نیز از نظر ائمه علیهم السلام امری مخاطره‌آمیز خواهد بود که به‌جای کعبه مقصود به ترکستان ره خواهد برد. به نظر او متکلمانی مانند هشام بن حکم با ورود به این عرصه و استفاده از استدلال‌های منطقی از مسیر اصلی به بیراهه رفتند.۲

در مقابل این نظریه‌پردازی‌ها محمدتقی سبحانی با ردّ دیدگاه‌های پیشین، به تبیین نظریه امامیه نخستین درباره ‌حجیّت توأمان عقل استدلالی و وحی پرداخت. به گفته او در دوران حضور، اصحابِ بزرگِ اهل بیت علیه السلام‌ همان‌‌‌‌‌‌‌طور که در «شریعت و احکام فقهی» مراجعه به ائمه علیهم السلام و پرسش از ایشان را ضروری می‌دانستند؛ در «معارف اعتقادی» نیز به «مرجعیت و اعتبار معرفت‌شناختی» ایشان معتقد بودند. در حالی‌که معتزله در اعتقادات به «عقل بسنده می‌کردند و وحی را همچون گواهی بر دانسته‌های عقل خودبنیاد به شمار می‌آوردند» و اهل حدیث «با سرزنش

1.. مادلونگ، «کلام امامیه و معتزله»، ص‌۱۵۶؛ مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص‌۲۰۴- ۲۰۹.

2.. Amirmoezzi, The Divine Guide in Early Shi`ism ،p. ۱۴.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20608
صفحه از 297
پرینت  ارسال به