141
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

آفریننده‌ای‌ دارد که آن را آفریده و صورتگری دارد که آن را تصویر کرده است و از همه جهات با آن متفاوت است (وفی انفسکم افلا تبصرون).۱

این عبارت هشام استدلالی کلامی مشابه برهان نظم است و این نکته را نشان می‌دهد که در اندیشه او، معرفت عقلی خداوند ممکن است. البته، عقل تنها می‌تواند به وجود خداوندی که ترکیب‌کننده و ناظم این عالم است، پی ببرد؛ ولی همان‌‌‌‌‌‌‌طور که پیشتر گفته شد، توان شناختِ احاطی خداوند را ندارد. افزون بر این گزارش، روایات منقول از هشام بن حکم نیز در بردارنده مطالبی استدلالی برای اثبات عقلی مسائل مختلف در باب توحیداند.

در حدیث مشهور زندیق به شکلی تفصیلی و استدلالی به مباحثی مانند اثبات خداوند و برخی صفات الهی پرداخته شده است.۲

دیدگاه‌های هشام بن حکم که در منابع و کتاب‌های مقالات گزارش شده‌اند، نیز ورود عقلانی او به عرصه‌های مختلف مباحث مربوط به توحید را نشان می‌دهند. او حتی گاه از اثبات عقلی صفات الهی فراتر رفته و به تبیین ماهیت آنها نیز پرداخته است. نظریه «معنا» که از سوی او - در تبیین کیفیت ارتباط ذات و صفات الهی - ارائه شده است، نمونه‌ای از این ورود عقلانی است.۳ همچنین نظریه جسمٌ لا کالاجسام او در مباحث خداشناسی نیز نمونه‌ دیگری است که ورود او به عرصه‌های عمیق‌تر صفات الهی را نشان می‌دهد.۴ حتی اگر توجیهات موجود درباره این دیدگاه

1.. نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۲۹۰.

2.. همان، ص۲۴۳-۲۵۰.

3.. به اعتقاد او، صفات الاهی نه خدا و نه غیر خدا هستند، بلکه صفات‌اند و صفت قابل توصیف نیست و بنابراین، نمی‌توان گفت صفات الاهی حادث یا قدیم‌اند (در این‌باره، نک: اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۷- ۳۸).

4.. گفته شده است که او معتقد بود که اشیاء یا جسم‌اند یا فعل الجسم و صانع عالم نیز چون ممکن نیست که فعل باشد، پس جسم است (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۹۹).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
140

با توجه به این‌که قلب در دیدگاه هشام، همان عقل است،۱ می‌توان این‌گونه توضیح داد که از دیدگاه او، منابع معرفتیِ انسان - یعنی حواس پنج‌گانه و عقل - برای درک و شناخت خداوند ناکارآمداند.

هرچند عبارت پیش‌گفته هر نوع‌ شناختی از خداوند را محال می‌داند، ولی با توجه به این‌که از هشام عبارتی دیگر در پاسخ به این پرسش که «خداوند را چگونه شناختی؟» نقل شده است و او در پاسخ به این پرسش، استدلالی عقلی - با تکیه بر آیات و نشانه‌های تکوینی عالم - برای شناختِ خداوند، اقامه کرده است، می‌توان حدس زد که این عبارت به معرفتِ احاطی اختصاص دارد و شناخت غیرمستقیم و به اصطلاح، شناخت با آیات و نشانه‌ها برای عقل ممکن است.

هشام بن سالم نقل می‌کند که نزد محمد بن نعمان (مؤمن طاق) حاضر شدم. پس مردى به او گفت که پروردگار خود را به چه چیز شناختى؟ او گفت: به توفیق، ارشاد، تعریف و هدایتش. هشام بن سالم، می‌گوید: از نزد او بیرون رفتم و هشام بن حکم را ملاقات کردم و به او گفتم که چه بگویم به کسى که از من می‌پرسد پروردگار خود را به‌ چه چیز شناختی؟ هشام بن حکم گفت اگر پرسش‌گرى بپرسد: پروردگار خود را به چه چیز شناختى؟ می‌گویم: خداى جلّ جلاله را به نفس خود شناختم؛ زیرا نفس نزدیک‌ترین چیزها به من است و بیانش آن است که من نفس را اَبعاض و اجزایی‌ می‌یابم که با یک‌دیگر مجتمع و آمیخته شده‌اند؛ ترکیب آن ظاهر و صنعت‌اش آشکار است، بر گونه‌های مختلفی از طرح و شکل بنا شده، گاه از آن کاسته و یا به آن افزوده می‌شود، حواس و جوارح مختلفی مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه که حواس پنج‌گانه‌اند، دارد... و از نظر عقل محال است ‌که ترکیبی، ترکیب‌کننده‌ و صورتی صورت‌دهنده‌ نداشته باشد؛ پس دانستم که نفس نیز

1.. هشام بن حکم «قلب» را معادل «عقل» می‌داند. در روایت طولانی او از امام کاظم علیه السلام‌ دربارۀ عقل، «قلب» در آیۀ (إِنَّ فِي ذلِكَ‏ لَذِكْرى‏ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْب)‏ به «عقل» معنا شده است.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20827
صفحه از 297
پرینت  ارسال به