123
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

به همین دلیل، در این بخش به این گروه بیش از این نخواهیم پرداخت و تنها بر تمایز جریان کلامی و جریان حدیثی - کلامی در بحث ‌حجیّت و قلمرو عقل و ‌رابطه عقل و وحی متمرکز خواهیم شد و برای پاسخ به این پرسش به بررسی محتوایی گزارش‌های موجود از این دو گروه (چه روایات و چه غیر آنها مانند اطلاعات کتب ملل و نحل، تراجم، طبقات و تاریخ) خواهیم پرداخت.

‌حجیّت عقل: نقطه اشتراک محدّثان و متکلمان امامیه در کوفه

‌حجّت در لغت به معنای برهان قاطع۱ و دلیل روشن۲ است. در قرآن نیز ‌حجّت به همین معنا به‌کار رفته است؛ برای مثال، می‌توان به آیه (قُلْ فَلِلَّهِ‏ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ)۳ و (لِئَلَّا یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیکُمْ‏ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا)۴ اشاره کرد. در روایات نیز ‌حجّت به همین معنا به‌کار رفته است.

در همه مواردی که از ‌حجّت ‌های الهی سخن به میان آمده است، مقصود دلیل روشنی است که هرگونه عذری را از مخاطب برطرف سازد.۵ در ادامه، به شواهدی که ‌حجیّت عقل را در اندیشه امامیه نشان می‌دهد، اشاره می‌کنیم. برخی از این شواهد عبارات، نصوص و نقل‌های به جا مانده از امامیه و برخی سیره و رفتار عقلانی آنان است. پیشتر گفتیم که پذیرش ‌حجیّت عقل به این معنا نیست که عقل توانایی ورود به همه حوزه‌های معرفتی را دارد.

1.. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۲۸.

2.. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص‌۲۱۹.

3.. سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۹.

4.. سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۰.

5.. برای مثال، بنگرید به روایات باب الحجة.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
122

جایی پذیرفته‌اند که به دفاع و فهم سخنان ائمه علیهم السلام بپردازد و عقل در نگاه امامیانِ دوره حضور (حتی متکلمان این دوره) تنها ابزاری برای دفاع از سخنان ائمه بوده است. البته، این افراد اختلاف بین دو گروه محدّثان و متکلمان را انکار نکرده‌اند؛ برای مثال، امیرمعزّی معتقد است که متکلمانی مانند زُراره، مؤمن طاق و هشام بن حکم در حقیقت از سخنان ائمه علیهم السلام سرپیچی کرده و به سوی عقل منطقی کشیده شده‌‌اند.۱ مدرسی طباطبایی نیز به تقابل بنیادین اصحاب حدیث امامیه با متکلمان اشاره کرده است.۲ پیش‌تر گفتیم که محمد تقی سبحانی در این مسئله نگاهی متفاوت دارد و به اعتقاد او، عناوینی مانند «عقل‌گرایی» و «نص‌گرایی» برای اشاره به جریان‌های مدرسه کوفه گویا و شایسته نیستند و بهتر است این دو را «جریان کلامی» و «جریان حدیثی - کلامی» بنامیم.۳

در این بخش هرچند دیدگاه اخیر درباره تقسیم‌بندی اصحاب امامیه در دوره نخست پذیرفته و امامیه در قالب دو جریان کلامی و حدیثی - کلامی تصویر شده‌اند، ولی از نظر دور نخواهیم داشت که در کنار این دو جریان، جریان دیگری نیز در امامیه وجود داشته است؛ این جریان سوم گروهی و جمعی از جامعه امامیه بوده‌اند که تنها به نقل روایات بسنده می‌کردند و فهم عمیقی از آن روایات نداشتند. این گروه که از آنها به «حشویه امامیه» نیز یاد شده است،۴ عقل را به طور کلی ‌حجّت نمی‌دانستند و معتقد بودند که باید در همه مسائل تنها سخنان امامان معصوم علیهم السلام‌ را تکرار، تعلیم و تلقی کرد.۵

1.. Amirmoezzi, the divine guide in early shiism, p.۱۲-۱۳.

2.. مدرسی طباطبایی در این بحث همان سخنان مادلونگ را پذیرفته است (مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص‌۲۰۴- ۲۱۲).

3.. سبحانی، «کلام امامیه: ریشه‌ها و رویش‌ها»، ص۲۶- ۲۸.

4.. شیخ مفید، مسائل العکبریة، ص‌۲۸.

5.. اشعری از این گروه این‌گونه یاد می‌کند: «یزعمون ان العقول لا تدل علی شیء قبل مجیء الرسل ولا بعد مجیئهم و انه لا یعلم شیء من الدین ولا یلزم فرض الا بقول الرسل الائمه وان الامام هو الحجة بعد الرسول صلی الله علیه و اله ولا حجة علی الخلق غیره» (اشعری، ‌مقالات الاسلامیین، ص۵۲-۵۳).

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20668
صفحه از 297
پرینت  ارسال به