که (افزون بر آنچه در بحث تعقل گفته شد) ادله و استدلالهای عقلی-کلامی نیز نهتنها رد نشدهاند، بلکه از سوی ایشان بهعنوان یکی از شیوههای دعوت به اسلام بهکار گرفته شدهاند.
مجادلات قرآن با مخالفان (اعم از کافران و غیرمسلمانان)، همچنین مجادلات رسول خدا صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السلام همگی شواهد مهمی بر این ادعا هستند. به جز مجادلات میتوان به استدلالهای عقلی-کلامی در متون روایی نیز اشاره کرد. این موارد سنخیت بسیاری با استدلالهای عقلی متکلمان در دورههای بعدی دارد و حتی در مواردی خود متکلمان به استفاده از این متون در ادله کلامیشان اذعان کردهاند. بنابراین، هرچند تعقل به فهم آیات الهی برای تحقق ایمان و تقوا اطلاق شده است و ابعاد مختلف معرفتی و عملی دارد و با آنچه در علم کلام و فلسفه گفته میشود متفاوت است، ولی در متون دینی و سیره پیامبر صلی الله علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السلام از ادله کلامی نیز برای رد مخالفان و دفع شبهات اعتقادی بهره گرفته شده است.
اعتقاد امامیه به حجیّت امامت و ضرورت پیروی از امام ممکن است این گمان را ایجاد کند که امامیان به جایگاهی برای عقل در معرفت دینی باور ندارند. با این حال، امام علی علیه السلام بهخوبی رابطه این دو منبع معرفتی را تبیین کردهاند. به گفته ایشان حجّتهای الهی در حقیقت اِثارهکننده عقل انسانها هستند و سبب بارور شدن عقل انسانها میشوند.