بر ما فرود آورى که آن را بخوانیم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از این سخنان بىمعنا)! مگر من جز انسانى فرستاده خداوند هستم؟! ٭ تنها چیزى که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روى نادانى و بىخبرى) گفتند: «آیا خداوند بشرى را به عنوان رسول فرستاده است؟!» ٭ بگو: «(حتى) اگر در روى زمین فرشتگانى (زندگى مىکردند و) با آرامش گام برمىداشتند، ما فرشتهاى را بهعنوان رسول، بر آنها مىفرستادیم!» (چرا که رهنماى هر گروهى باید از جنس خودشان باشد).۱
این عبارات قرآن خود به شکل مفصلتری به سخنان مشرکان و پاسخهای پیامبر صلی الله علیه و اله اشاره کرده است. پاسخهای موجود به سخنان مشرکان کاملاً عقلانی است: نخست آنکه خداوند نشانهای مهم و آشکار مانند قرآن برای اثبات نبوت پیامبر صلی الله علیه و اله فرو فرستاده است و دیگر نیازی به انجام درخواستهای مختلف مشرکان نیست. دوم آنکه راهنمای هر قومی باید از جنس خودشان باشد؛ بنابراین، باید پیامبری که برای انسانها میآید، انسانی مانند خودشان باشد، نه فرشته. سوم آنکه درخواستهایی مانند این که پیامبر صلی الله علیه و اله با نردبانی به آسمان رود و نوشتهای از سوی خداوند برای مردم بیاورد یا اینکه خداوند و فرشتگان را در برابر چشمان آنان ظاهر کند، با توحید ناب سازگار نیست و خداوند منزّه از این امور است.
به جز مشرکان، پیروان ادیان دیگر نیز با رسول خدا صلی الله علیه و اله گفتوگو و گاه مجادله میکردند و متن قرآن و سیره نبوی برخی از این مجادلهها را گزارش کردهاند. در این میان یهودیان به دلیل روابط بیشتری که با مسلمانان در مدینه داشتند، سهم بیشتری از این گفتوگوها را به خود اختصاص دادهاند.