نیست. همچنین خداوند برهان خود را به حضرت یوسف نشان داد تا از فتنه زلیخا نجات پیدا کند.۱ البته، در مواردی نیز هرچند میتوان برهان را به نوعی استدلال عقلی تفسیر کرد،۲ ولی هیچ دلیلی بر همپوشانی آن با برهان منطقی وجود ندارد و همچنان امکان حمل بر معنای لغوی وجود دارد.
سیره و سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز یکی دیگر از ریشههای عقلگرایی کلامی در جهان اسلام بوده است؛ برای مثال، مجادلههای رسول اکرم صلی الله علیه و اله با مخالفان از عرصههای بروز و ظهور عقلگرایی کلامی است.
هرچند شواهد موجود درباره اَعراب دوران جاهلی نشان میدهد که تفکر عقلی در بین آنان جایگاه چندانی نداشته است و زندگی اعراب بیشتر بر اسطورهها، داستانها و تقلید از گذشتگان مبتنی بوده است، ولی در گفتوگوها و مجادلههای برخی مشرکان با پیامبر صلی الله علیه و اله و پاسخهای پیامبر صلی الله علیه و اله به آنان میتوان زمینهها و بنمایههای عقلانی را پیدا کرد.
برای مثال، هنگامی که سران قریش از تطمیع او به نتیجهای نرسیدند، درخواست معجزههای شگفتی کردند. نخست از رسول خدا صلی الله علیه و اله خواستند که از خداوند بخواهد کوههای مکه را از اطراف شهر دور کند و زمین آن را مسطّح کند و مانند سرزمین شام و عراق نهرها و چشمههایی در آن جاری سازد و حتی پدران گذشته آنها را زنده کند تا از آنان بپرسند که آیا سخن پیامبر صلی الله علیه و اله درست است یا نه. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در پاسخ آنها فرمودند: «من برانگیخته نشدهام تا کارهایى که شما میگویید انجام دهم، بلکه من مأمورم تا آنچه را خداوند به من دستور داده است، به شما ابلاغ کنم. پس اگر پذیرفتید، بهره دنیا و آخرت از آن شما است وگر نه صبر