255
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

آگاه باشد یا نباشد.۱

در اندیشه این گروه عقل انسان همان‌‌‌‌‌‌‌گونه که نیروی جسمانی او رشد می‌کند و به بلوغ می‌رسد، روز به روز رشد می‌کند و در هنگام بلوغ به شرایط لازم می‌رسد. با این بیان به اشکالی که پیشتر معتزله درباره تکلیف بمالایطاق۲ مطرح می‌کردند، پاسخ داده می‌شد.۳

سید مرتضی که تمایل بیشتری به اندیشه‌های معتزلی دارد،۴ برخلاف استاد خود عقل را مجموعه‌ای از علوم ضروری می‌داند. سید مرتضی درباره این‌که چه دانش‌هایی در این مجموعه قرار دارد، دو ویژگی بیان کرده است: ۱) کسب معارفی که بر عهده انسان گذاشته شده است (مانند نظر و استدلال برای معرفة اللّه)، در گرو آن دانش‌ها باشد؛ ۲) انجام افعال و تکالیف دینی بدون این علوم ممکن نباشد (درک حسن و قبح افعال).۵

او پس از بیان دو ویژگی‌ پیش‌گفته، این علوم را چنین برشمرده است: ۱) علم به اصول ادله مانند علم به احوال اجسام مانند حرکت، سکون، اجتماع و افتراق؛ ۲) اموری که علم به این اصول بدون آنها میسر نیست؛ مانند علم به عادات موجود در عالم مانند طلوع خورشید از مشرق و غروب آن از مغرب؛ ۳) اموری که تحقق غرض الهی در گرو آنهاست؛ مانند جهات مدح و ذم، جهات خوف و ضرر.۶ این

1.. قاسم بن محمد بن علی، الاساس لعقائد الاکیاس، ص۱۶.

2.. پیشتر گفته شد که یکی از علت‌های بازگشت ابوعلی از تعریف ابوالهذیل (تعریف عقل به قوه) آن بود که تعریف ابوالهذیل از عقل سبب تکلیف بمالایطاق خواهد بود؛ زیرا مکلف ساختن انسان زمانی جایز است که عقلش کامل باشد و بتواند برای اثبات وجود خداوند استدلال کند و اگر عقل قوه و حس باشد، این قوه و حس باید از كودكی نیز در انسان موجود باشد؛ در حالی كه می‌دانیم كودكان را توان دلیل‌آوری نیست.

3.. الشرفی، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱.

4.. دربارۀ گرایش‌های سید مرتضی به معتزله، نک: مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید.

5.. علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۲۱- ۱۲۳.

6.. همان، ص۱۲۱-۱۲۲.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
254

روحانیان دانسته است، نیز ادعای مجازگویی می‌کند. به گفته او مقصود روایت آن است که اگر عقل از حالت عَرَض خارج شده و قائم بنفس باشد، به دلیل فضیلت‌اش نخستین مخلوق خداوند خواهد بود.۱

دیدگاه این دو از سوی دیگر با نظریه اکثر معتزله نیز متفاوت است. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که گفتیم، اکثر متکلمان معتزلی به قوه‌ و عَرَضی به نام عقل باور نداشتند و به نظر آنان عقل تنها برخی علوم ضروری و بدیهی است.۲ جمهور زیدیه که در این بحث با شیخ مفید و کراجکی هم‌نظرند،۳ توضیحات بیشتری در این‌باره دارند و توجه به عبارات آنان تمایز بین این دیدگاه‌ها را نشان می‌دهد. از نظر آنان اگر عقل علوم ضروری باشد، لازمه‌اش آن است که کسی که در حال اندیشیدن در مسئله‌ای است، به این دلیل که به برخی از آن علوم ضروری (غیرمرتبط با موضوع تفکرش) توجه ندارد، عاقل نباشد.۴ آنان همچنین در پاسخ به این سؤال که اگر عقل همان علوم ضروری نباشد، ممکن خواهد بود که کسی عاقل باشد، ولی علوم ضروری نزد او حاضر نباشد یا به مجموعه علوم ضروری عالم باشد، ولی عاقل نباشد، چنین پاسخ می‌دهند: در صورتی که کسی به علوم ضروریه آگاه باشد، قطعاً عاقل خواهد بود؛ زیرا آگاهی به علوم ضروری نوعی ادراک است و این ادراک بدون ابزارِ آن که همان عقل است، ممکن نخواهد بود.

همچنین اگر کسی عاقل باشد، ممکن است به علوم ضروری آگاه باشد یا نباشد. مانند کسی که شنوا یا بیناست و ممکن است از برخی شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها

1.. همان، ص۵۶- ۵۷.

2.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۴۸۰.

3.. «قال جمهور أئمتنا علیهم السلام: والعقل معنى غير الضرورية عرض، أي معنى محله القلب، كما ذكرناه، والجمهور المراد به الأكثر. وقال الإمام أحمد بن يحيى (المهدي علیه السلام و المعتزلة بل): هو الضرورية» (الشرفی، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۱۲۶).

4.. الشرفی، شرح الاساس الکبیر، ج۱، ص۱۲۶ و ۱۳۰-۱۳۱.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20856
صفحه از 297
پرینت  ارسال به