251
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

ادامه نظریه محدّث - متکلمان کوفه است.

شیخ صدوق در مسئله ‌رابطه عقل و وحی نیز همچنان در ادامه محدّث - متکلمان کوفه می‌اندیشد؛ برای مثال، در کتاب التوحید به نقد دیدگاه معتزله در این باره پرداخته و تصریح می‌کند که انسان‌ها بدون هدایت الهی نمی‌توانند خداوند را بشناسند و وجود ‌حجّت ‌های الهی (پیامبران و امامان) از همان ابتدای تکلیف ضروری است:

۰.قد سمعت بعض أهل الکلام یقول لو أن رجلا ولد فی فلاة من الأرض ولم یر أحدا یهدیه ویرشده حتى کبر وعقل ونظر إلى السماء والأرض لدله ذلک على أن لهما صانعاً ومحدّثاً فقلت إن هذا شی‏ء لم یکن وهو إخبار بما لم یکن أن لو کان کیف کان یکون ولو کان ذلک لکان لا یکون‏ ذلک الرجل إلا حجة اللّه تعالى ذکره على نفسه.۱

وی حتی استدلال‌های حضرت ابراهیم در ردّ خورشیدپرستان و ستاره‌پرستان را به الهام و وحی الهی می‌داند و معتقد است که انسان‌های دیگر چنین توانی ندارند:

۰.أما استدلال إبراهیم الخلیل علیه السلام‌ بنظره إلى الزهرة ثم إلى القمر ثم إلى الشمس و قوله‏ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ‏ فإنه علیه السلام‌کان نبیا ملهما مبعوثاً مرسلاً وکان جمیع قوله بإلهام اللّه عزّو جل إیاه وذلک قوله عز وجل وَتِلْکَ ‌حجّت نا آتَیْناها إِبْراهِیمَ عَلى‏ قَوْمِه‏.۲

در بحث معرفت عقلی نیز هرچند اشاره شد که او سعی کرد به شکلی بین نظریه معرفت اضطراری و معرفت عقلی جمع کند، ولی همچنان بر اندیشه‌های اصیل امامیه مانند معرفت فطری و عالم ذر تأکید دارد و این روایات را بدون تأویل و توجیه

1.. شیخ صدوق، التوحید، ص‌۲۹۰-۲۹۱.

2.. همان، ص۲۹۱


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
250

هرچند تراوشاتی از کلام معتزلی نیز در برخی آنها قابل ردیابی است.

او در بسیاری از موضوعات همچنان پایگاه امامیه را در مخالفت با تفکر معتزله حفظ کرده است. از جمله این موارد می‌توان به ماهیت عقل در نگاه او اشاره کرد. او همانند محدّث - متکلمان کوفه و در مقابل معتزله به وجود استقلالی عقل باور دارد و در کتاب علل الشرایع در بحث از این‌که چرا عقل بیشتر انسان‌ها یکسان است و نتایج مشابهی دارد،۱ به ذکر روایتی پرداخته است که بنا بر آن عقل در اصل مَلَکی است که به تعداد انسان‌ها تا روز قیامت سر دارد و هر سر صورتی دارد و بر صورت هر کدام از آنها اسم فردی نوشته شده است و بر روی هر کدام از آنها پوششی است و هرگاه انسانی متولد می‌شود و به سن بلوغ می‌رسد، آن حجاب برداشته شده و نوری از آن بر قلب آن فرد می‌تابد و از آن پس خوب و بد و فرائض و سنن را می‌فهمد. در پایان روایت همچنین ‌رابطه عقل و انسان در قالب مثالی چنین توضیح داده می‌شود: «مثل عقل در قلب همچون چراغی در میانه خانه است».۲

این روایت و همچنین عنوانی که شیخ صدوق برای آن انتخاب کرده است، به وضوح نشان می‌دهد که بنا به دیدگاه شیخ صدوق عقل در حقیقت موجودی مستقل از انسان است و انسان‌ها از نور عقل بهره‌مند می‌شوند. این دیدگاه در حقیقت در

1.. «باب العلة التي من أجلها صار العقل واحدا في كثير من الناس» (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹۸).

2.. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّيِّبِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام‌ أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و اله‌ سُئِلَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ الْعَقْلَ‏ قَالَ خَلْقُهُ مَلَكٌ لَهُ رُءُوسٌ بِعَدَدِ الْخَلَائِقِ مَنْ خُلِقَ وَمَنْ يُخْلَقُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَلِكُلِّ رَأْسٍ وَجْهٌ وَلِكُلِّ آدَمِيٍّ رَأْسٌ مِنْ رُءُوسِ الْعَقْلِ‏ وَاسْمُ ذَلِكَ الْإِنْسَانِ عَلَى وَجْهِ ذَلِكَ الرَّأْسِ مَكْتُوبٌ وَعَلَى كُلِّ وَجْهٍ سِتْرٌ مُلْقًى لَا يُكْشَفُ ذَلِكَ السِّتْرُ مِنْ ذَلِكَ الْوَجْهِ حَتَّى يُولَدَ هَذَا الْمَوْلُودُ وَيَبْلُغَ حَدَّ الرِّجَالِ أَوْ حَدَّ النِّسَاءِ فَإِذَا بَلَغَ كُشِفَ ذَلِكَ السِّتْرُ فَيَقَعُ فِي قَلْبِ هَذَا الْإِنْسَانِ نُورٌ فَيَفْهَمُ الْفَرِيضَةَ وَالسُّنَّةَ وَالْجَيِّدَ وَالرَّدِيَّ أَلَا وَمَثَلُ الْعَقْلِ‏ فِي الْقَلْبِ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي وَسَطِ الْبَيْت» (نک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹۸).‏

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20843
صفحه از 297
پرینت  ارسال به