هدایت را نیز از خداوند میداند و به همین دلیل بارها روایات نهی از دعوت غیرشیعیان به تشیع را بازگو میکند.۱ او حتی در بخش «جوامع من التوحید» تنها روایات نهی از ورود به حیطه موضوعات مرتبط به خداوند را آورده است.۲
بصائر الدرجات نیز وضعی مشابه دارد. عنوان کامل این کتاب بصائر الدرجات فی علوم آل محمد صلی الله علیه و اله وما خصهم اللّه به نشان میدهد که هدف از تدوین این کتاب اثبات علم خاص و توانایی منحصر به فرد ائمه علیهم السلام و وظیفه مؤمنان در دوستی و پیروی از ایشان است. نوع ورود و خروج او به ابواب مختلف کتاب نیز این حقیقت را نشان میدهد که نویسنده در فضایی کاملاً شیعی و بدون توجه به مخالفان کتاب را تدوین کرده است.
در هیچ جایی از این کتاب رویکرد استدلالی و عقلی دیده نمیشود. کتاب با مباحثی در اهمیت و شأن علم و عالمان آغاز میشود. بنا به روایاتی که او نقل کرده است، کسب علم تکلیفی بر عهده همه انسانهاست و ائمه علیهم السلام تنها منبع علم هستند و مؤمنان باید علم واقعی را نزد ایشان بیاموزند.۳
پیداست که این کلام، رویکردی کاملاً درونمذهبی دارد؛ زیرا هیچ غیرشیعهای با این روایات به ضرورت و عقلانی بودن امامت ایمان نمیآورد و مقدمات مطرحشده در آنها نیز نیازمند اثبات عقلانی است. صفار با اینکه کتابی جامع در امامت نگاشته است، حتی گزارشهایی را که در آنها متکلمانی مانند هشام نزد