217
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

عقل به‌مثابه مجموعه‌ای از علوم

متکلمان معتزلی به جز ابوالهذیل که عقل را قوه اکتساب علوم می‌دانست،۱ و جاحظ که بر آن بود که عقل ابزار استدلال است،۲ به قوه‌ و عَرَضی به نام عقل باور نداشتند، بلکه به نظر آنها عقل تنها برخی علوم ضروری و بدیهی۳ است و تعقل انسان در حقیقت استفاده از این علوم برای استدلال است.۴ از دیدگاه آنان عقل در لغت به معنای بازداری است و سبب بازداری انسان عاقل از زشتی‌ها نیز همین علوم ضروری است؛ برای مثال، ابوعلی جبایی عقل را به مجموعه علوم (برخی از علوم بدیهی و ضروری که پایه استدلال و نظر است) تعریف کرد؛ او در این دیدگاه خود تحت تأثیر تحلیلی زبان‌شناسانه بود؛ زیرا عقل در لغت به معنای منع و خودداری است و سبب خودداری انسان عاقل از زشتی‌ها (برخلاف دیوانگان)، نیز همین مجموعه علوم اوست.۵

با این حال، دلیل مهم‌تر در بازگشت ابوعلی از تعریف ابوالهذیل آن بود که تعریف ابوالهذیل از عقل سبب تکلیف بما لایطاق خواهد بود؛ زیرا تکلیف کردن بر انسان زمانی جایز است که عقل او کامل باشد و بتواند برای اثبات وجود خداوند استدلال کند و اگر عقل قوه و حس باشد، این قوه و حس باید از کودکی نیز در انسان موجود باشد؛ در حالی که می‌دانیم کودکان توانایی دلیل‌آوری ندارند.۶ پس از ابوعلی جبایی، پسرش ابوهاشم و دیگر معتزلیان نیز عقل را مجموعه علوم دانستند.۷

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص‌۴۸۰.

2.. جاحظ، رسائل الجاحظ، ص‌۱۲۸- ۱۲۹.

3.. در بحث از ديدگاه سيد مرتضی به اينكه چه علومی در اين مجموعه قرار دارد، خواهيم پرداخت.

4.. همان.

5.. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۱۱، ص‌۳۷۸- ۳۷۹.

6.. دربارۀ نظر ابوهاشم و اختلاف اندک او با ابوعلی جبايی، نک: همان، ص۳۸۵.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
216

معتزله همراه شدند و چه موضعی نسبت به آن اتخاذ کردند موضوع این فصل خواهد بود.

عقل در اندیشه معتزله

یکی از مباحث بنیادی و چالش‌برانگیز در تفکر کلامی مذاهب مختلف، جایگاه عقل در معرفت دینی است. بیشتر مسلمانان در دوره نخست چندان توجهی به مباحث عقلانی پیچیده نداشتند و می‌توان ادعا کرد که بیشتر نص‌گرا بودند. این نص‌گرایی گاه به افراط نیز کشیده می‌شد و سر از جبرگرایی و تشبیه و تجسیم در می‌آورد.۱ از آغاز سده دوم به آرامی جریانی در برابر نص‌گرایی افراطی شکل گرفت که بعدها به نام معتزله مشهور شد.

هرچند تقابل اولیه این جریان با نص‌گرایان در مسائل کلامی (مانند انکار نظریه‌های جبر و تشبیه) بود، ولی به تدریج پرده از اختلاف اصلی این دو گروه برداشته شد؛ نص‌گرایان (اهل حدیث) به ظاهرِ متون دینی پای‌بند بودند و هیچ‌گونه تأویلی را در متون دینی روا نمی‌دانستند، در حالی که معتزله با تمسک به عقل، به تأویل متون دینی دست می‌زدند.

معتزله کم کم به طراحی نظامی کلامی بر مبنای عقل دست زدند و سعی کردند تا معارف بنیادین دین را تنها با تکیه بر عقل ارائه کنند. در این نظام فکری به همه مباحث عقل (ماهیت و تعریف عقل، جایگاه عقل در معرفت دینی و رابطه آن با وحی) پرداخته و نظامی هماهنگ در این‌باره ارائه شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. بررسی دیدگاه معتزله در اینجا تنها به این دلیل انجام شده است که در بخش‌های بعدی تعامل امامیه و معتزله در این مباحث بهتر تبیین شود.

1.. دربارۀ عقل‌گرايی و نص‌گرايی در جهان اسلام، نک: سبحانی،«عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی».

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20675
صفحه از 297
پرینت  ارسال به