189
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

‌رابطه عقل و نظریه معرفت

امامیان در مدرسه کوفه معتقد بودند معرفت از امور اضطراری است و حصول آن در اختیار انسان‌ها نیست. از نظر آنان استدلال‌های عقلی انسان‌ها به علم نمی‌انجامد. ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین به این دیدگاه امامیه اشاره کرده‌ است:

۰.فالفرقة الاولى منهم و هم جمهورهم یزعمون ان المعارف کلها اضطرار وان الخلق جمیعا مضطرّون وان النظر و القیاس‏ لا یؤدّیان‏ الى علم وما تعبّد اللّه العباد بهما.۱

این دیدگاه در روایات امامیه نیز شواهد بسیاری دارد؛ برای مثال، محمد بن حکیم از امام صادق علیه السلام‌ روایت کرده است که معرفت «صُنع اللّه» است و انسان‌ها نقشی در حصول آن ندارند.۲ همچنین عبدالاعلی بن اعین از ایشان نقل کرده است که از اساس انسان‌ها ابزاری برای رسیدن به معرفت ندارند و به همین دلیل مکلف به معرفت نیز نیستند.۳ ابوبصیر نیز روایتی مشابه از امام صادق علیه السلام‌ نقل کرده است.۴ در روایت احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از امام رضا علیه السلام‌ نیز تأکید شده است که انسان‌ها نقشی در حصول معرفت ندارند و معرفت اعطایی از سوی خداوند است و به همین دلیل پاداش الهی نیز همچون خود معرفت تفضلی است، نه استحقاقی.۵

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۱.

2.. مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌: الْمَعْرِفَةُ مِنْ صُنْعِ‏ مَنْ هِيَ؟ قَالَ: مِنْ صُنْعِ اللَّهِ لَيْسَ لِلْعِبَادِ فِيهَا صُنْع‏ (کلینی، کافی، ج۱، ص‌۱۶۳).

3.. «عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌: أَصْلَحَكَ اللَّهُ! هَلْ جُعِلَ فِي النَّاسِ أَدَاةٌ يَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: فَقَالَ: لَا قُلْتُ: فَهَلْ كُلِّفُوا الْمَعْرِفَةَ؟ قَالَ: لا عَلَى اللَّهِ الْبَيَانُ» (کلینی، کافی، ج۱، ص‌۱۶۳).

4.. «أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه السلام‌ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمَعْرِفَةِ أَ هِيَ مُكْتَسَبَةٌ فَقَالَ لَا فَقِيلَ لَهُ فَمِنْ صُنْعِ‏ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَمِنْ عَطَائِهِ هِيَ قَالَ نَعَمْ وَلَيْسَ لِلْعِبَادِ فِيهَا صُنْعٌ وَلَهُمْ اكْتِسَابُ الْأَعْمَال‏» (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۴۱۶).

5.. «مُعَاوِيَةُ بْنُ حُكَيْمٍ، عَنِ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام‌: لِلنَّاسِ فِي الْمَعْرِفَةِ صُنْعٌ‏؟ قَالَ: «لَا». قُلْتُ: لَهُمْ عَلَيْهَا ثَوَابٌ؟ قَالَ: «يَتَطَوَّلُ عَلَيْهِمْ بِالثَّوَابِ كَمَا يَتَطَوَّلُ عَلَيْهِمْ بِالْمَعْرِفَةِ» (حمیری، قرب الاسناد، ص۳۴۷).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
188

بنابراین، آنچه در این کتاب آمده است استنباط عقلی خود فضل درباره علل احکام بوده است.

افزون بر این، فضل نیز گاه در استنباط برخی احکام فقهی از شیوه‌های مشابه قیاس استفاده کرده است و به همین دلیل متهم به قیاس شده است.البته، گویا خود یونس و فضل این رفتارشان را مصداق قیاس نمی‌دانستند و به همین دلیل روایات بسیاری در رد بر قیاس نقل کرده‌اند. همچنین احتمالاً یونس و پیروانش همان‌‌‌‌‌‌‌طور که در استدلال‌هایشان در حوزه کلام به تعامل عقل و وحی معتقد بودند، در فقه نیز دیدگاهی مشابه داشته‌اند و اصولی را از آموزه‌های ائمه علیهم السلام برداشت کرده و با استفاده از آنها به اجتهاد می‌پرداختند. این کار اندکی فراتر از دریافت اصول و تفریع فروع بوده و شاید نوعی نظریه‌پردازی فقهی بوده است.

بررسی کتاب العلل فضل بن شاذان به‌خوبی این ادعا را اثبات می‌کند. هرچند او در این کتاب به بیان علل عقلی احکام پرداخته است و سخنان او در این کتاب قیاس‌گرایی او را به شدت تقویت می‌کند، ولی شیخ صدوق گزارشی از او آورده است که نشان می‌دهد این مطالب را از گفت‌وگوهایی با امام رضا علیه السلام‌ برداشت کرده است.

این روش متکلمان را قیاس نیز نمی‌توان دانست؛ زیرا در قیاس با این پیش‌فرض که دین در این مسئله جدید ناقص است، سعی می‌شود با تکیه بر عقل حکم مسئله‌ای دیگر به این مسئله تسری داده شود، در حالی که در روش متکلمان در گفت‌وگو با ائمه علیهم السلام مناط عقلی احکام فهمیده شده و آن مناط به موارد دیگر تسری داده می‌شود.

البته، متکلمان بر خلاف محدّثان مناط احکام را تعبدی نمی‌دانستند، بلکه به عقلی بودن مناط احکام معتقد بودند و معتقد بودند که این مناط باید با تنبیه ائمه علیهم السلام به دست آید.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20750
صفحه از 297
پرینت  ارسال به