163
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

عدم توانایی در بهره‌گیری درست از روایات در مناظره و زُراره به دلیل رأی‌گرایی و استفاده از قیاس انتقاد شده است.۱

هشام بن حکم نیز به رغم توانایی بسیار زیاد در مباحث کلامی، در برخی مباحث کلامی نتوانسته است بین عقل و وحی جمع کند؛ برای مثال، او هرچند در مباحث مربوط به امامت، به نظریه‌پردازی و تبیین عقلی اصل امامت، عصمت و نظریه نص پرداخت، ولی برخی محدّثان بزرگ امامیه از دیدگاه‌های او در این مباحث به دلیل فروکاستن مقام امامت و عدم توجه به روایات موجود در این حوزه خرده می‌گرفتند تا جایی که به همین دلیل شخصیتی مانند ابن ابی عمیر - به رغم این‌که تبیین نظریه عصمت توسط او را تأیید می‌کرد - دوستی دیرینه‌اش با هشام را بر هم زد و تا پایان عمر از او جدایی گزید.۲

البته، در بین متکلمان امامیه برخی مانند هشام بن حکم گاه از منابع برون‌دینی نیز برای نظریه‌پردازی‌های کلامی‌ بهره برده‌‌اند و همین امر نیز گاه سبب دور افتادن آنان از اندیشه‌های اصیل امامیه شده است.۳ کسی که با دیدگاه‌های کلامی هشام بن حکم آشنا باشد، شکی نخواهد داشت که هشام به نقل سخنان امام بسنده نکرده است. در حقیقت، نمی‌توان تأثیر منابع فکری دیگر را در اندیشه‌ورزی او به کلی انکار کرد. هشام با اندیشه‌های موجود در دوران خود آشنا بوده است.

این که او بر ارسطو، ثنویه و اصحاب طبایع ردیه دارد، این آشنایی را اثبات می‌کند.۴ همچنین در برخی گزارش‌ها آمده است که هشام در برخی مباحث توحیدی مانند طرح نظریه تجسیم و تقسیم موجودات به «جسم» و «فعل الجسم»

1.. کلینی، کافی، ج۱، ص‌۱۷۱- ۱۷۳.

2.. همان، ص‌۴۰۹-۴۱۰.

3.. باید دقت داشت که متکلمان در مرحلۀ فهم و استنباط تنها به دو منبع عقل و وحی باور داشتند و بهره‌گیری از منابع برون‌متنی تنها برای تبیین و نظریه‌پردازی بوده است.

4.. نجاشی، رجال، ص۴۳۳.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
162

کلامی به جایگاه امام توجه دارد، به معنای تعبد به آموزه‌های ائمه اطهار علیهم السلام در این موضوعات نیست، بلکه توجه او به رهنمودهای ایشان به دلیل تنبه و تذکار به شیوه درست عقلانی و کلامی است؛ زیرا به یقین، آموزه‌های ائمه علیهم السلام برای مناظره با مخالفان و به‌ویژه کسی مانند ابن ابی العوجاء که از زنادقه بوده است، باید مبتنی بر عقل باشد، نه قرآن و روایات که مورد پذیرش او نیست. هشام بن حکم نیز به گفته خودش اصل و جان‌مایه بسیاری از استدلا‌ل‌هایش را از ائمه علیهم السلام فراگرفته است؛۱ برای مثال، او در محضر امام صادق علیه السلام‌ ادعا می‌کند که جوهره استدلال‌هایش در مناظره با عمرو بن عبید را از ایشان وام گرفته و سپس آن را در هم‌ آمیخته و سر و رویی جدید به آن داده است.۲ همچنین از او نقل شده است که پس از گفت‌وگویی با امام صادق علیه السلام‌ و آموختن اصلی کلی در بحث توحید، هیچ کس در مناظرات مرتبط با توحید بر او چیره نشده است.۳

البته، متکلمان همیشه در جمع میان جایگاه ‌حجّت باطنی (عقل) و ‌حجّت ظاهری (امام) موفق نبودند و به همین دلیل ائمه اطهار علیهم السلام در هر فرصتی به نقاط ضعف و اشکالات آنان اشاره کرده و روش آنان را تصحیح کرده‌اند؛ برای مثال، امام باقر علیه السلام‌ محمد بن طیار - از متکلمان سرشناس امامیه در این دوره۴- را به این دلیل که همه پرسش‌های مخالفان را پاسخ می‌داده و به امام مراجعه نمی‌کرد، توبیخ کرده‌اند.۵ همچنین از مؤمن طاق به دلیل استفاده از قیاس، هشام بن سالم به دلیل

1.. توجه شود که پیش‌تر گفتیم این فراگیری بر مبنای تعبد نبوده و با تکیه بر عقل استدلالی بوده است.

2.. کلینی، کافی، ج۱، ص۱۷۰ -۱۷۱.

3.. «أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ عَنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ وَاشْتِقَاقِهَا اللَّهُ مِمَّا هُوَ مُشْتَقٌّ فَقَالَ يَا هِشَامُ... أَ فَهِمْتَ يَا هِشَامُ فَهْماً تَدْفَعُ بِهِ وَتُنَاضِلُ بِهِ أَعْدَاءَنَا الْمُتَّخِذِينَ مَعَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ غَيْرَهُ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ نَفَعَكَ اللَّهُ بِهِ وَثَبَّتَكَ يَا هِشَامُ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَهَرَنِي أَحَدٌ فِي التَّوْحِيدِ حَتَّى قُمْتُ مَقَامِي هَذَا» (کلینی، کافی، ج۱، ص۱۱۴).

4.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص‌۳۴۸- ۳۴۹.

5.. برقی، محاسن، ج۱، ص‌۲۱۳.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20862
صفحه از 297
پرینت  ارسال به