البته، شهرستانی از ابوعیسی ورّاق نقل کرده است که هشام بن سالم و مؤمن طاق از دورهای به بعد با شنیدن روایاتی از ائمه علیهم السلام در تفسیر آیه (وَ أَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهی) مبنی بر خودداری از سخن گفتن و تفکر درباره خداوند، تا پایان عمر از سخن گفتن در مباحث مربوط به خداوند دوری کردند.۱
زرارة ا بن اعین نیز مشابه همین روایت را از امام باقر علیه السلام نقل کرده است۲ و مشهور است که پس از مدتی مباحث کلامی را کنار نهاده است.۳ بنابراین، میتوان این احتمال را مطرح کرد که آراء و اندیشههایی که در کتب مقالات در مباحث توحیدی از این سه نفر نقل شدهاند، مربوط به دوره ابتدایی عمرشان هستند.
دیدگاه محدّثان
محدودیت عقل در اندیشه محدّثان امامیه را میتوان در دو جنبه تبیین کرد:۴ جنبه نخست به محدودیت ذاتی عقل و جنبه دوم به محدودیتهای نسبی آن مربوط است. قسم نخست به بخشی از معارف که از دسترس عقل همه انسانها - چه معصومین و چه غیرمعصومین - بیرون است، مربوط میشود. شناختِ ذات
1.. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲۰.
2.. «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام إِنَّ النَّاسَ قِبَلَنَا قَدْ أَكْثَرُوا فِي الصِّفَةِ فَمَا تَقُولُ فَقَالَ مَكْرُوهٌ أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ - وَأَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى تَكَلَّمُوا فِيمَا دُونَ ذَلِكَ» (نک: شیخ صدوق، التوحید، ص۴۵۸).
3.. ابوغالب زراری که از نوادگان اوست، دربارۀ او گفته است: «روی أن زرارة كان وسيماً جسيماً أبيض و كان يخرج إلى الجمعة وعلى رأسه برنس أسود وبين عينيه سجادة و في يده عصاً فيقوم له الناس سماطين ينظرون إليه لحسن هيئته فربما رجع عن طريقه و كان خصما جدلا لا يقوم أحد لحجته إلا أن العبادة أشغلته عن الكلام والمتكلمون من الشيعة تلاميذه» (ابوغالب زراری، رسالة ابی غالب الزراری الی ابنه فی ذکر آل اعین، ص۱۳۶).
4.. دربارۀ این دو جنبه، نک: رکعی، نصرتی و سبحانی، «محدودیت ذاتی عقل در شناخت خدا؛ گونهها و علتها»، ص۸-۱۰.