بنا به دیدگاه حدیثگرایان امامیه بخش مهمی از عقل انسان اکتسابی نیست و تلاش انسان برای افزودن آن بینتیجه خواهد بود و نتیجهای جز جهل نخواهد داشت.۱ همچنین روایاتی که از «عقل مطبوع» سخن گفتهاند به همین معنا اشاره دارند. در این روایات تصریح شده است که بخشی از عقل انسان که به آن «عقل الطبع» یا «عقل مطبوع» گفته میشود، اکتسابی نیست و بخش دیگر که میتوان آن را «عقل مسموع» یا «عقل التجربة» نامید اکتسابی است. در روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از امام علی علیه السلام گفته شده است که عقل انسان تا ۲۸ سالگی تکمیل میشود و پس از آن هر آنچه بر عقل او افزوده شود از تجارب است.۲ حتی زمان اعطای این عقل به انسانها نیز متفاوت است و این تفاوت سبب تمایز فهم انسانها خواهد شد.۳
درباره کیفیت عرضه این عقل به انسانها نیز دو دیدگاه از روایات موجود در میراث محدّثان کوفه قابل دستیابی است. بنا به دیدگاهی نحوه ارتباط انسان و عقل ترکیبی نیست، بلکه نوعی بهرهمندی و استفاده - مانند بهرهمندی انسان از نور خورشید - است؛ برای مثال، در یکی از این گزارشها رابطه عقل و قلب انسان به چراغ در میانه خانه توصیف شده است. همچنین عقل به ملکی تشبیه شده است که سرهایی به تعداد همه انسانها دارد و بر هر سری پوششی نهاده شده و به هنگام بلوغ هر انسان این پوشش برداشته شده و نوری در قلب انسان میتابد و بهواسطه آن خوب و بد را تشخیص میدهد.۴
بنا بر این گزارش، عقل قوهای مانند بینایی و شنوایی در درون انسان نیست، بلکه نوری است که در اختیار انسانها قرار میگیرد و هر انسانی به میزان بهرهمندیاش از