97
مهار خشم

اگر شر را موضوعی خارجی و قابل تحقق در زندگی انسان در نظر بگیریم، ناچار خود را در یکی از پدیده‌های انسانی نشان خواهد داد. به این صورت که شر مرتبط با یکی از پدیده‌های زمان، مکان و افراد و روابط آنها با خود یا پروردگار خواهد بود؛ در این صورت می‌توان شر را محمول این پدیده‌ها قرار داده و خواهیم داشت:
زمان شر و آن زمانی است که شامل غائله پرخاش باشد. زمانی است که خشم غلیان پیدا می‌کند؛ ولی هیچ کنترلی بر آن وجود ندارد. فرد خشمگین، لحظه ایجاد خشمش را فراموش می‌کند. در حالت کلان نیز، دوره‌هایی از تاریخ بشریت را شامل می‌شود که جنگ و خونریزی به عنوان مصداق کامل خشونت رواج داشته باشد. در چنین مواقعی، به سهولت می‌توان ارتباط خشم را با برهه‌های شر اجتماعی در نظر گرفت. در واقع، فرهنگ پرخاشگری در زمانه فوق حاکم بوده و هنجار محسوب می‌شود. خروج از این نوع خشم اجتماعی می‌تواند، با شکستن بدعت‌های اجتماعی صورت پذیرد. کاری که معمولاً رهبران مؤثر، در جوامع تحت امر خود ایجاد می‌نمایند.
مکان شر و آن محلی است که مربوط به درگیری و دعواست. مکانی که خشم در آن به وقوع می‌پیوندد. موقعیت مکانی ممکن است، در تداوم خشم مؤثر باشد، مگر اینکه فرد آن مکان را ترک کند. این جدایی می‌تواند به صورت فیزیکی باشد یا اعتباری به وسیله انحراف فکر و توجه از موضوع خشم به مسائل دیگر صورت می‌گیرد.
فرد شرور که خصلت بارزش خشم و غضب است. از انواع خشم گفته شده، و بر اساس روایات، فرد شرور کسی است که خشم او زودبروز و دیرخاموش باشد. چنین شخصی اولین پاسخ‌های رفتاری‌اش با غضب است. هر رفتاری که با غضب و سوءظن نسبت به طرف مقابل باشد، عاقبت به شر عظیم منجر می‌شود.
روابط شر که لایق بین اشرار است و مشتمل بر انواع دروغ، اذیت، حق‌خوری و ... و ملازم با انواع خشم کلامی و جسمی می‌باشد. روابط اشرار، شاید بیش از هر جای دیگر، مشتمل انواع جلوه‌های آشکار و پنهان غضب، مانند انواع حیله‌ها، فریب‌ها و... باشد. اگر فرد خشمگین، دارای صفات شایسته ‌دیگری، مثل حلم، کظم و ... نباشد، خشم او مفتاح بدترین روابط با اطرافیانش خواهد بود. در این نوع موقعیت‌ها،


مهار خشم
96

می‌باشد، محوریت غضب به عنوان یکی از صفات محوری در بین سایر ملکات و صفات رذیله مشخص شده ‌است:
مردی نزد عیسی‌‌بن‌مریم آمد و گفت: «ای روح‌الله‌! من زنا کرده‌ام، مرا پاک‌گردان». عیسی علیه السلام أمر نمود که منادی در بین مردم ندا دهد که همه برای تطهیر فلانی خارج شوند. وقتی جمع شدند و مرد در گودال قرار گرفت، صدا زد هرکس حدّ الهی باید بر او جاری شود، مرا حدّ نکند! همه مردم متفرق شدند، به غیر از حضرت یحیی و عیسی علیه السلام. یحیی نزد گناهکار رفت و گفت: «مرا پندی ده!» گفت: «نفس خود را با خواهش‌های نفسانی‌ات تنها مگذار که هلاک می‌شوی». یحیی فرمود: «باز بگو». گفت: «خطاکار را به خطایش سرزنش مکن». فرمود: «باز هم پندی دیگر ده!» گفت: «خشم مکن!» فرمود: «[پندت] مرا بس شد».۱
بررسی توصیه‌های اخلاقی _ حدیثی، این ذهنیت را در مورد غضب به ما می‌دهد که غضب، یکی از علل مهم زمینه‌ساز گناهان می‌باشد؛ چنان که خود خشم نیز، یکی از گناهان کبیره و مهم به شمار می‌رود و جایگاه ویژه غضب را در میان سایر ناهنجاری‌ها می‌رساند. مفهوم روایتی از امام صادق علیه السلام در کافی نیز، این معنا را تأیید می‌کند که غضب، کلید هر شری می‌باشد:
الغَضَبُ مِفتَاحُ کُلِّ شَرٍّ.۲
خشم، کلید هر بدی است.

1.إِنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَی عِیسَی بِنِ مَریمَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: «یا رُوحَ‌اللهِ إِنِّی زَنَیتُ فَطَهِّرنِی فَأَمَرَ عِیسَی علیه السلام أَن ینادَی فِی النَّاسِ لایبقَی أَحَدٌ إلا خَرَجَ لِتَطهِیرِ فُلانٌ فَلَمَّا اجتَمَعَ وَاجتَمَعُوا وَ صارَ الرَّجُلُ فِی‌الحُفرَةِ نَادَی الرَّجُلُ فِی الحُفرَةِ: لایحُدَّنِی مَن للهِ تَعَالَی فِی جَنبِهِ حَدٌّ، فَانصَرَفَ النَّاسُ کُلُّهُم إِلَّا یحیی وَ عِیسَی علیه السلام فَدَنَا مِنهُ یحیی فَقَالَ لَهُ: یا مُذنِبُ عِظنِی فَقَالَ لَهُ لا تُخَلِّینَّ بَینَ نَفسِکَ وَ بَینَ هَوَاهَا فَتَردَی. قَالَ: زِدنِی قَالَ لا تُعَیرَنَّ خَاطِئاً بِخَطِیئَتِهِ. قَالَ: زِدنِی. قَالَ لا تَغضَب قَالَ حَسبِی».
کتاب من ‌لا یحضره ‌الفقیه، ج۴، ص۳۳؛ بحار الأنوار، ج۱۴، ص۱۸۸.

2.الکافی، ج۲، ص۳۰۳.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32952
صفحه از 299
پرینت  ارسال به