بماند. این مفهوم، با روایت دیگر از حضرت در بحار الانوار تایید شده است. حضرت در این حدیث، توصیف ظریفی را از عملکرد غضب، با تشبیه مؤثری بیان داشتهاند:
إِنَّ لإِبلِیسَ کحلاً وَ سَفُوفاً وَ لَعُوقاً فَأَمَّا کحلُهُ فَالنَّومُ وَ أَمَّا سَفُوفُهُ فَالغَضَبُ وَ أَمَّا لَعُوقُهُ فَالکذبِ.۱
همانا ابلیس را سرمهای، آسانکنهایی و لیسیدنیهایی است، سرمهاش خواب، آسانکنندههایش پرخاشگری و اما لیسیدنیهایش دروغ است.
تناسب سرمه با خواب روشن است. اما تناسب مسهل(آسانکنها) با غضب، چون بیشترین ادویهجات دارویی، از تسهیلکنندگانی هستند که خروج امور پست را آسان میسازند و پرخاش هم موجب انجام رفتارهای ناهنجاری است که سزاوار انسان نیست. از رفتار زشت، تند و کلام نامطلوب که منجر به بروز عوارض ضد ارزشی و عواقب عینی منفی در زندگی میگردد. در نتیجه خشم منفی، ویژگی خاصی دارد که صاحب خود را (هر کسی که باشد) در نگاه دیگران خوار و خفیف خواهد کرد.
۴. نشانه نفاق
گزارههای حدیثی متعددی، از غضب و معانی مشابهش کنار نفاق، به عنوان نتیجه نفاق یا صفت بارز فرد منافق یاد میکنند. میتوان چنین حدث زد که به طور کلی، فرد منافق از آشکار کردن امر قلبی خود واهمه دارد؛ از سویی در ظاهر ناچار است، خود را برخلاف باطنش نشان دهد. به طور طبیعی انتظار داریم، کسی که در ظاهر خندان است؛ ولی در باطن کینهورزی میکند، به زودی صبرش لبریزشده و باطنش را بیرون بریزد. پرخاش امور باطنی منافق را بیرون خواهد ریخت؛ پس پرخاش منفی میتواند، غیر مستقیم نشانه نفاق باشد؛ یعنی دوگانگی عمدی که منافقین دارند، در مواقعی که به ضررشان است، غیرقابل تحمل شده و بروز میکند.
در موارد خشم مثبت هم، برونریزی وجود دارد؛ اما آنچه در محتوای خشم مثبت وجود دارد، اظهار حق و حقیقت است که از شنیدن آن، جز دشمنان بدخواه یا منافق