61
مهار خشم

ناشی از سیستم عصبی خودمختار به بدن، به طور کامل یا تقریباً بی‌نتیجه می‌ماند، بررسی شده است. فرد مبتلا، وقتی ناگهان بایستد، به‌دلیل جاذبه زمین، افت فشار خون پیدا می‌کند؛ زیرا هیچ بازتابی از حرکت بدن، در سیستم عصبی خودمختار ایجاد نمی‌شود. افراد مبتلا در طول هر استرس، هیچ تغییری در ضربان قلب، فشار‌خون یا تعریق را تجربه نمی‌کنند و طبق نظریه جیمز-لانگه، نباید هیچ هیجانی را هم متوجه بشوند. با این حال، این بیماران، هیجانات خود را ضعیف‌تر از قبل از بیماری احساس و احتمالاً جنبه شناختی آن را گزارش می‌کنند؛ ولی کاهش احساس هیجان، پیش‌بینی جیمز لانگه را تایید می‌کند.۱

۳. نظریه شناختی _ فیزیولوژیایی شاختر۲

این نظریه عنوان می‌کند که ارزیابی فرد از موقعیت هیجان‌انگیز، عامل تعیین ‌کننده مهمی در پاسخ هیجانی است. بدین ترتیب که ابتدا، حالتی عادی از انگیختگی، در اثر پسخوراند دریافتی مغز، در ارگانیزم ایجاد می‌شود؛ اما هیجانی که شخص احساس می‌کند، بستگی دارد به اینکه وی به این حالت انگیختگی چه برچسبی بزند. این برچسب، نوعی فرایند شناختی است که مخصوص خود فرد می‌باشد و به احساسات و اطلاعات گذشته و ادراک وضع فعلی‌اش مربوط می‌شود. پژوهش‌های متعدد، نقش مهم و البته غیرمنحصر شناخت را اثبات می‌کند. «تامکینز» اثبات می‌کند، برخی از محرک‌های دیگر، باعث فعال‌شدن ساختارهای فطری مغزی می‌شوند که با هیجان‌های نخستین، مانند ترس، خشم، تعجب و... مرتبط‌اند.
بررسی نظریات روان‌شناختی هیجان، اطلاعات مفیدی در تبیین فرایند خشم به ما می‌دهد و ما از مجموع این نظریه‌ها می‌توانیم چنین استنباط کنیم که در فرایند مهار خشم، باید برای هر کدام از ابعاد رفتاری، شناختی، عاطفی، و محرک‌های محیطی خشم، تدبیری بیندیشیم.

1.دولان، ماتیاس و سیپولوتی۲۰۰۴به نقل کالات.

2.Schachter.


مهار خشم
60

نگه‌داشته‌اند، در مورد یکسری مطالب فکاهی نظر دهند و آنها را بر اساس میزان تأثیری که دریافت می‌کنند، درجه‌بندی کنند. در حالت دوم، از آن‌ها خواستند، همین عمل را در حالی انجام دهند که قلم را با لب‌ها نگه‌داشته‌اند؛ نتیجه این شد که افراد وقتی در شکل ‌بدنی خنده _ حالتی که قلم را با دندان گرفته‌اند _ قرار داشتند، احساس مثبت بیشتری را از مطالب فکاهی گزارش دادند تا افرادی که در موقعیت غیرخنده _ حالتی که قلم را با لب‌ها گرفته‌اند _ قرار داشتند. همین آزمایش را در ارتباط با حالت‌های اخم، خشم و ترس نیز انجام دادند و نتیجه این شد که ادراک ما از اعمال بدن، در احساس‌های هیجانی ما دخالت دارند.۱

۲. نظریه کنون _ بارد۲

نظریه فوق تأکید می‌کند که درون‌دادهایی که از محرک‌های خارجی مستقیماً به مغز می‌رسند، هیجان مستقل از پسخوراند اندام‌های داخلی مشخص می‌سازند. این احساس اولیه، در هیپوتالاموس مغز است و آنگاه به بخش‌های دخیل در تجربه هیجانی توسط اعصاب سمپاتیک احساس هیجان منتقل می‌شود. در واقع این نظریه، ادراک مستقیم تجربه هیجانی را بدون وساطت بدنی مؤثر می‌داند و از این نظر، شبیه نظریه شناختی می‌باشد. افرادی که به دلیل آسیب نخاع شوکی نمی‌توانند، دست و پای خود را حرکت دهند و حالت فرار و حمله به خود بگیرند، اغلب گزارش می‌کنند که می‌توانند، مانند قبل از آسیب، هیجان‌ها را احساس کنند. این مطلب نشان می‌دهد که هیجان‌ها فقط به بازخورد ناشی از حرکات ارادی عضلات، وابسته نیستند و صرفاً، احتمال تأثیرپذیری از حرکات خودمختار وجود دارد. این احتمال در مطالعه پزشکی بیماری‌ای نادر به نام «ناتوانی خودمختار محض»۳ که در آن برون‌داد

1.لارسن، کاسیماتیس و فری۱۹۹۲، فیلیپات، چاپل و بلیری۲۰۰۲، فلاک، لیرد و کاوالارو۱۹۹۹ همه به نقل کالات۲۰۰۷.

2.Bard

3.Pure autonomic failure.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32494
صفحه از 299
پرینت  ارسال به