43
مهار خشم

ب _ اصطلاح‌شناسی «خشم» و جمع‌بندی

بر اساس آنچه در سطور بالا گذشت، معلوم شد، مدار اصلی بحث در این پژوهش، غیظ یا خشم است؛ زیرا بررسی لغوی نشان می‌دهد، برخلاف مشهور، ترجمه غضب به خشم صحیح نبوده و درست‌ این است که بگوییم: «غیظ»، تقریباً معادل با «خشم» می‌باشد؛ یعنی حالت هیجانی خاص که موجب برافروختگی و تغیر درونی یا قلبی می‌شود و سپس این امر، باعث بروز رفتار پرخاش یا غضب می‌شود که در سطح رفتار است؛ امّا پرخاشگری، بدون غیظ و حالت هیجانی که هرگونه رفتار یا اراده بر اقدامی را شامل ‌شود که نوعی مخالفت، برخورد و آسیب را موجب شود، لزوماً داخل بحث غضب نمی‌شود. آنچه بر اساس منابع اسلامی می‌توان اذعان کرد، این است که پرخاشگری از نوع اسلامی، شامل حالت همراه با غیظ است؛ هرچند در مفهوم با هم متفاوت‌اند. امّا در مواردی که غیظ، مصداق رفتارهای پرخاشگرانه باشد، منظور غیظ شدید است که همراه با رفتار ظاهر می‌شود؛ در این صورت، غیظ به معنی غضب است؛ از باب ذِکْرُ الشَئِ بِسَبِبِه؛ اما سخط که اغلب مترادف و معطوف غضب است، در اصل بر غضب شدید اطلاق شده است، با این تفاوت که سخط و غضب در خالق، بدون غیظ می‌باشد و غضب‌خالق و سخط ربّ چه شدید و چه غیر آن، بدون حالت تغیر و هیجانی می‌باشد. نقطه مقابل غیظ یا خشم، کظم است که قبل از خروج خشم و تبدیل به پرخاش، آن را کنترل می‌کند؛ اما حدّت و شدّت یا فظّ، صفت غضب یا پرخاش است که گاهی به جای آن استفاده می‌شود؛ اما اینکه بعضی منابع، نقطه مقابل غضب را رضا گفته‌اند، به دلیل توجه به شدت غضب بوده است و مؤید این مطلب، منابع دیگری است که سخط را ضد رضا معرفی کرده‌اند؛ زیرا رضا شامل مرتبه فعل یا رفتار است؛ اما حلم به جهت نزدیکی معنای آن به عقل، از لحاظ قدرت


مهار خشم
42

همان طور که ملاحظه می‌شود، کاربرد «فظّ» در تفسیر آیه شریفه، به معنای بداخلاقی و تندخویی و ضد نرم‌خویی است. نتیجه اینکه فظّ، صفتی مربوط به گفتار است که با تندی و خشونت همراه است؛ هرچند، حالت هیجانی، خشم و بر انگیختگی ملازم آن نباشد؛ البته می‌توان فظّ را با حالت غیظ و خشم در نظر گرفت؛ لکن در ماهیت آن، هیجان خشم وجود ندارد. در نهایت می‌توان گفت، فظّ، مثل حدّت که صفت غضب بود، در برخی از انواع غضب شدید، مانند پرخاش در گفتار، با غضب جمع می‌شود؛ به این ترتیب، فظّ، معنای اخص از حدّت دارد؛ زیرا حّدت صفتی است برای انواع غضب؛ ولی فظّ، فقط شامل غضب گفتاری می‌شود.

۱۱. الحفیظه

این واژه، در کاربرد خود شامل مواردی می‌شود که غضب، ناشی از حرمت‌شکنی بین نزدیکان باشد یا شکستن عهد و پیمان. در کل، «حفیظه» بر نوعی از غضب دلالت می‌کند که ناشی از رنجشی عاطفی و بین‌فردی باشد.۱ «حفیظه» در این معنا، بیشتر به معنای غضب است.۲ وجه مشترک بین حفیظه و غضب، مفهوم دفع و جلوگیری از امر ناملایم است. همان طور که در منابع آمده است، «حفیظه» از ریشه «حفظ» است و بر اساس کاربردهای مختلف، معانی مختلفی پیدا می‌کند. در مفهوم غضب، فرد به وسیله خشم، خود را محفوظ می‌کند.۳

1.و الحَفیظَةُ: الغَضَبُ لحُرمةٍ تُنتهک من حُرماتک أو جارٍ ذی قَرابةٍ یظلَم مَن ذَویک أو عهدٍ ینكث. و الحَفَظَةُ و الحَفیظَةُ: الغَضَبُ، و الحفاظُ كالحَفظة، و أنشد: إنّا أُناسٌ نمنعُ الحفاظا. لسان العرب، ج۷، ص۴۴۲.

2.و الحَفیظَةُ الغَضَبُ و الحَمیةُ و منه الحدیث من دعائم النفاق الحَفیظَةُ. مجمع ‌البحرین، ج‌۱، ص‌۵۴۰.

3.إنّ مفهوم الحفظ یختلف باختلاف الموارد و الموضوعات یقال حفظُ المال من التلف و حفظُ الأمانة من الخیانة و حفظ الصلاة من الفوت و حافظه أی راقبه و تحَفّظَ أی تحرّزَ بحفظ نفسه عمّا لا یلائم و حَفِظَ یمینَه و عهدَه أی عمل بتعهّده و وفی به و حَفِظَ القرآنَ علی ظهر قلبه و أحفظه أی جعله حافظاً و منهُ یقال للغَضَب الإحفاظُ فإنّه یجعَلُ صاحبَه حافظاً و محفوظاً فإنّ الغَضَب هو دفع ما لا یلائم و الدفاع عن الضرر فالحفظُ فی الأعیان وَ نَحفَظُ أَخَانَا و فی الأعمال وَ هُم عَلَی صَلاتِهِم یحَافِظُونَ و فی المعانی وَ مَا كُنَّا لِلغَیبِ حَافِظِینَ و فی العُهود وَ احفَظُوا أَیمَانَكُم و فی الإطلاق و العموم وَ رَبُّک عَلَی كُلِّ شَی‏ءٍ حَفِیظٍ وَ عِندَهُ كِتَابٌ حَفِیظٌ. _ راجع الحرس. التحقیق ‌فی‌ كلمات ‌القرآن ‌الكریم، ج‏۲، ص‌۲۵۴.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32524
صفحه از 299
پرینت  ارسال به