نیز در روایت دارد؛ مانند روایت امیرمؤمنان علیه السلام: «إِنَّمَا الحِلمُ کظمُ الغَیظِ وَ مِلک النَّفسِ»۱ ؛ «بردباری، فروخوردن خشم و تسلط بر خود است». همچنین حضرت در روایت دیگری میفرمایند که مهمترین عنصر ماهوی حلم، همان کظم است۲ .
۹. اللّین و الخشن
هر چند این دو واژه در اصل، برای اشیاء غیرجاندار به کار میرود. ولی گاهی از باب استعاره در جاندار و انسان هم به کار رفته است. در اغلب روایات، واژه «خَشِن» بیشتر به عنوان صفت اشیاء بکار رفته است؛ مانند: نوع لباس، نوع مکان عبادت، نوع غذا، نوع تکالیف، صفت خاک و زمین، آب یا کوه و...، لذا ضد آن را «لین» و «نعومة» گفتهاند. صاحب مجمع البحرین میفرماید:
الخُشونة ضدّ النعومة و هی کیفیةٌ تحصل عن کون بعض الأجزاء أخفض و بعضها أرفع یقال خَشُن الشیء بالضمّ خُشونةً خلاف نعم فهو خَشنٌ.۳
خشونت برخلاف نرمی است و کیفیتی است که از برجستگی و پستی اجزای چیزی ایجاد میشود. در این صورت گفته میشود شیء، خشن است؛ یعنی نرم نیست.
در واقع خشن صفتی در اشیاء است که پستی و بلندی سطح آن را توصیف میکند؛ یعنی ناصافبودن یا زبری و ضد آن هم نعم یا لین میباشد؛ به معنی نرمی و اگر بر انسان حمل شود به معنی قدرتمندی است. مرد خشن، یعنی مرد قوی و شدید، یعنی کسی که به لحاظ ارادی، توانایی بروز و ظهور دارد و ملاحظه کار نیست.۴ اغلب منابع لغت، این نکته را ذکر کردهاند که وقتی خشن را دربارة انسان به کار میبریم،
1.غرر الحكم، ح۳۸۵۹.
2.الإمام علی علیه السلام: «رَأسُ الحِلمِ الكَظمُ»؛ «رأس بردباری، فروبردن خشم است (با فروبردن خشم، بردباری محقق میشود)».
غرر الحكم، ح۵۲۳۵.
3.مجمع البحرین، ج۱، ص۶۵۱.
4.... و رجلٌ خَشِنٌ قویٌّ شدیدٌ و یُجمع علی خَشِنٌ بضمّتین کتمرٍ و تمرٍ. همان.