تعبیر غضبت لله تصریح حضرت در الهی بودن غضب ابوذر است. حضرت میفرمایند که خشم ابوذر، به خاطر خدا بوده و در صورتی که جهتگیری الهی خود را به همین صورت حفظ نماید، به خاطر تقوایی که دارد، خداوند راه جدیدی برایش خواهد گشود؛ اما تذکر میدهند که در ادامه نیز، همانگونه با حق ملازم باش که در ابتدا هستی؛ بنابراین حقمحوری، مصداق کاملش خدامحوری است و دستورات الهی هم، خارج از هر واقعیت خارجی نیست.
در جایی که افراد برای عقاید باطل خود تعصب و خشونت میورزند، بسیار بجاست که برای حق و حقیقت و عقاید بحق خود تعصب ورزند. تعصبورزی در اینجا نیز، نوعی حقمحوری است. حضرت امیر علیه السلام در خطبهای اصحاب خود را به خاطر نداشتن غضب مثبت سرزنش کردهاند:
وَ قَد تَرَونَ عُهُودَ اللهِ مَنقُوضَةً فَلا تَغضَبُونَ وَ أَنتُم لِنَقضِ ذِمَمِ آبَائِکِم تَأنَفُونَ.۱
مینگرید که قوانین و پیمانهای الهی شکسته شده؛ اما خشم نمیگیرید؛ در حالی که اگر پیمان پدرانتان نقض میشد، ناراحت میشدید.
در روایت فوق، افراد به خودشان نوعی برتری در برابر پروردگار دادهاند. حضرت از اینکه در برابر حقوق الهی بیتفاوتاند نارحتاند. این خشم و رنجش حضرت هم مثبت است؛ چون برای احقاق حقوق الهی و به دنبال افزایش غفلت مردم از پیمانهای الهی است. در واقع حضرت خطر در کمین را احساس میکنند و آن سستشدن پایههای مکتب توحیدی است که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله بنیان شده و مؤمنان دیروز به گروهی رفاهطلب و متوقع تبدیل شده و وظایف الهی خود در محکم نگهداشتن شریعت را رها کردهاند.