البته همانطور که ملاحظه میشود، رسیدن به مقام برتر، صرفاً با کنترل خشم میسر نیست و کنترل خشم، تنها به عنوان یکی از صفات شایسته برای چنین شخصیتهایی معرفی میشود. در عین حال، اهمیت کنترل خشم به حدی است که برخی از روایات، صرفاً از آن یاد میکنند. گویا که فقط با کنترل خشم، انسان به تمام درجات اخلاقی و انسانی خواهد رسید.
برخی از شخصیتهای یادشده به ماهیت انسان مربوط است؛ یعنی هر کسی که انسان سالم باشد، باید چنین ویژگیهایی داشته باشد؛ مانند عقل، فطرت، وجدان و...؛ اما بعضی از افراد، به خاطر غفلت و نادانی از اصل ذات خود دوری کرده و ارزشهای فطری خود را زیر پا میگذارند. از مصادیق افرادی که طبیعت نرم و غیرخشن داشته باشند، انسان با اصالت یا کسی که در طول چند نسل، دارای اجداد با صفات بهنجار و شایسته بوده، شمرده شده است.به طور طبیعی میشود احتمال بدهیم، که اگر فردی، صفت پرخاشگری اش به صورت وجه غالب باشد، نسبت به بهداشت روانی اعقاب او تردید وجود دارد.
در روایات این بخش، میتوان فهمید که از ناحیه کنترل خشم، احساس مثبت و مقدسی به انسان دست خواهد داد. در این صورت، پرخاشگری به عنوان آخرین تلاش یک فرد ضعیف، برای اثبات باقیمانده احساس مثبتش خواهد بود یا تلاشی برای کسب کاذب حداقل ارزش.