245
مهار خشم

بی‌فایده و پر از ضرر که نتیجه آن عفو و گذشت محسوب می‌شود:
الصَّفحُ أَن یعفُو الرَّجُلُ عَمَّا یجنَی عَلَیهِ وَ یحلُمَ عَمَّا یغِیظُهُ۱.
درگذشتن آن است که انسان از آنچه بر او جنایت می‌شود، در گذرد و از آنچه او را به خشم می‌آورد، بردباری کند.
مورد روایت به طور کلی، شامل مواردی است که باعث تحریک هیجانی می‌شود. زیرا هم یجنی و هم غیظ هر دو در موارد هیجان‌های منفی جدی استفاده می‌شوند. روایات دیگر نشان‌ می‌دهند که صفح، علی‌رغم ظاهرش که کوتاه‌آمدن و واگذار کردن صحنه به طرف متخاصم است، موجبات عزت و افتخار شخص خواهد شد. روایت امام باقر علیه السلام آثار خوبی برای فعل صفح بیان نموده‌اند:
ثَلاثٌ لا یزیدُ الله بِهِنَّ المَرءَ المُسلِمَ إِلّاعِزّا: الصَّفحُ عَمَّن ظَلَمَهُ، وَ إِعطَاءُ مَن حَرَمَهُ، وَ الصِّلَةُ لِمَن قَطَعَهُ۲.
سه چیز است که خداوند به واسطه آنها، جز بر عزّت انسان مسلمان نمی‌افزاید: گذشت ‌کردن از کسی ‌که به او ستم کرده است، بخشیدن به کسی ‌که از [دادن چیزی به] او دریغ کرده است و پیوستن به کسی ‌که از او بریده است.
در واقع صفح که در پوشش نوعی بی‌اعتنایی به موضوع برعلیه است، بهترین روش برای حفظ شخصیت و حرمت افراد است. اهمیت این موضوع، از حصری که در روایت ایجاد شده، فهمیده می‌شود. تمایل ذاتی افراد در موارد سه‌گانه فوق، معمولاً مانع از بخشش و دوستی به فرد ظالم است و شاید هم در بدو امر، چنین به نظر آید که گذشت، باعث ذلت و حقارت شود؛ اما احتمالاً کسی ‌که به دنبال جبران از طریق مقابله به مثل می‌رود، در واقع خود نیز وارد بازی‌ای می‌شود که از اول نمی‌خواست و دوست نداشت؛ پس فرد ناچار می‌شود، نفس خود را خطاب قرار داده و به همان دلیل منفی از خود متنفر شود. این امر، قضاوت و ارزیابی منفی در او ایجاد خواهد کرد.

1.غرر الحكم، ح۱۸۷۵.

2.الكافی، ج۲، ص۱۰۹؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۰۳.


مهار خشم
244

لا تُلاجّ الغَضبَانَ؛ فَإِنَّک تُقلِقُهُ بِاللَّجَاجِ وَ لا تَرُدُّهُ إِلَی الصَّوَابِ۱.
با انسان خشمگین لج بازی نکن؛ زیرا با لج بازی او را تحریک می‌کنی؛ ولی به صحت و درستی باز نمی‌گردانی.

۵. گذشت

تعبیر الصّفح که در متون روایی برای کنترل خشم توصیه می‌شود، در اصل ریشه لغوی، برای دوری و اعراض از موضوعی نامطلوب سفارش شده است. امام سجاد‌ علیه السلام در ذیل آیه شریفه۲ ، «الصفح» را گذشت بدون سرزنش معنا نموده‌اند:
العَفوُ مِن غَیرِ عِتَابٍ۳.
مقصود، گذشت بدون سرزنش است.
به زبان عامیانه می‌گوییم که از فلان موضوع روی برگردانده است. روی برگرداندنی که حاکی از بی‌توجهی به موضوع یا اغماض و گذشت باشد؛ اما از آنجا که در حالت فرد دارای این صفت، نوعی کنترل و رضایت به اعراض دیده می‌شود، شبیه حالت کظم یا حلم است. یعنی صفح، نوعی برخورد منطقی و کنار‌آمدن با موضوع خشم را موجب می‌شود؛ غیر از اینکه در منابع لغوی و تفاسیر، برای صفح معنای گذشت و بخشش نیز داده شده است.۴
روایت امیرمؤمنان‌ علیه السلام صفح را گذشت از یک جرم و جنایت شخصی معنا می‌کند. کنترل غیظ همراه با روی برگرداندن، در ظاهر نوعی بی‌توجهی به مسئله و به اصطلاح پاک‌کردن صورت مسئله است. صفح، یعنی روی برگرداندن از یک درگیری

1.همان.

2. (فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِیلَ) .
حجر: ۸۵.

3.الأمالی، شیخ صدوق، ص۱۳۱؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۴۲۱.

4.(صفح)... قوله: (فَاصفَحِ الصَّفحَ الجَمِیلَ) .
(حجر: ۸۵). أی أعرض عنهم و احتمل ما یلقی منهم إعراضا جمیلاً بحلمٍ و إغضاءٍ قوله: (أَ فَنَضرِبُ عَنكُمُ الذِّكرَ صَفحاً)
(زخرف: ۵). أی أ فنضرب تذكیرنا إیاكم صافحین، أی معرضین... .. و صفحتُ عن الذنب صفحاً - من باب نفع - : عفوتُ عنه. و الصَّفحُ: العفو و التجاوز، و أصله من الإعراض بصفحة الوجه. مجمع ‏البحرین، ج۲، ص۳۸۵.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32471
صفحه از 299
پرینت  ارسال به