هدیه دادن محبّت میآورد و برادری را نگه میدارد و کینه و دشمنی را میبرد. برای یکدیگر هدیه ببرید؛ تا دوستدار هم شوید.
در نگرشی کلیتر، هدیهدادن دلالت بر تدبیر و تعالی بین فردی و هوش عاطفی۱ میباشد.
به اصطلاح روانشناسان، فردی که از هدیهدادن استفاده میکند، در واقع از خودمیانبینی۲ خارج میشود و نقش و حضور دیگران را میپذیرد. این سطح از تحول، لازمه رشد عاطفی _ اجتماعی فرد در سنین بعد بلوغ محسوب میشود. بر اساس فرآیند درون سازی۳ ، برونسازی۴ شناختی پیاژه۵ ، پایههای شناخت واقعیت و تحوّل فکری _ منطقی در اثر عملکرد بر روی روانبنه آغاز شده و از خودمیانبینی۶ به سوی میانواگرایی۷ جهت مییابد و به عینیشدن فزاینده فکر منتهی میشود. پیاژه خروج از خودمیانبینی را تحول اساسی فرد و نیز نشانه سلامتی روان او میداند. در روایتی، صاحب هدیه و ارسالکننده نامه و نامهرسان او، نشانی از میزان رشد و عقلانیت صاحب نامه شمرده شدهاند
ثَلاثَةٌ تَدُلُّ عَلَی عُقُولِ أَربَابِهَا: الرَّسُولُ، وَ الکتَابُ، وَ الهَدِیةُ۸.
سه چیز است که نشانگرِ خردِ صاحبان آنهاست: فرستاده، نامه و هدیه.
براستی نامه به خاطر محتوای خود، نامهرسان به خاطر انتخابشدنش و هدیه به دلیل رشد عاطفی و اجتماعیاش میتواند، بیانگر صاحب اصلی باشد. بر اساس طبقهبندی نیازهای مازلویی نیز، هدیه در سطح نیازهای عاطفی و بالاتر از نیازهای