229
مهار خشم

این روایت می‌فرماید که ابتدای غضب، هر ‌کسی غلبه‌کردن بر خشمش را ناممکن تلقی می‌کند؛ مانند کوهی که بخواهد یک لقمه‌اش کند؛ اما به تدریج این کار ممکن و عملی است آن هم به وسیله جهت‌دادن شناخت خود به سوی ارزش و قیمت شخصیت خود و کنترل عمدی از خشم. احتمالاً خشم می‌تواند، ناشی از کمبود اعتماد به نفس یا حرمت‌‌خود باشد؛ زیرا فردی که عصبانی است، واهمه از دست‌ دادن مابقی ارزش خود را دارد و به همین خاطر، به شدت احساس خطر می‌کند یا از خود دفاع می‌کند. برخلاف کسی که از سطح حرمت‌خود بالایی برخوردار باشد که به این زودی احساس خطر بر خود نخواهد کرد.
مطلب بعدی، مربوط به بُعد عاطفی دستورالعمل است که فرد شنونده را با نوعی تشویق به عاقبت تحمل و کنارآمدن با خشم، نوید پیروزی و غلبه بر خشم می‌دهد. در ضمن گوشزد می‌کند، فرد خشمگین، ارزش شخصیت خود را نمی‌داند و الا خشم خود را بروز نمی‌دهد. کل روایت نیز، نوعی روح اطاعت و تبعیت از حقیقت را می‌رساند. توجه به مبدأ دستور که رب رحیم باشد و تعصب به اجرای حکم او، موجب یادآوری به موقع توصیه‌های او خواهد شد. در برخی از احادیث توانایی کنترل خشم، به عنوان پاداش عبادت روزه‌داری مستحب، محسوب شده است:
قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله: مَن صَامَ شَعبَانَ کانَ لَهُ طُهراً مِن کلِّ زَلَّةٍ وَ وَصمَةٍ وَ بَادِرَةٍ قَالَ أَبُو حَمزَةَ قُلتُ لأَبِی جَعفَرٍ علیه السلام مَا الوَصمَةُ قَالَ الیمِینُ فِی المَعصِیةِ وَ النَّذرُ فِی المَعصِیةِ قُلتُ فَمَا البَادِرَةُ قَالَ الیمِینُ عِندَ الغَضَبِ وَ التَّوبَةُ مِنهَا النَّدَمُ۱.

1.الكافی، ج۴، ص۹۳.


مهار خشم
228

«پروردگارم عزّ‌و‌جلّ فرموده است که این را پذیرا شوم و پناه دهم.»؛ لذا آستین خود را گشود و پرنده داخل آن شد. باز [شکاری ]به او گفت: «تو شکار مرا گرفتی؛ درحالی‌که من چند روز است، دنبال آن هستم». آن پیامبر گفت: «پروردگارم عزّ‌و‌جلّ به من فرموده است که این را نومید نکنم.»؛ پس، تکه‌ای از ران خود را قطع کرد و پیش باز انداخت و به راه خود ادامه داد. در راه، مردار گندیده کرم افتاده‌ای دید. گفت: «پروردگارم عزّ‌و‌جلّ مرا فرموده است که از این فرار کنم»؛ پس از آن گریخت و برگشت. در خواب دید که انگار به او گفته شد: «تو مأموریت خود را به انجام رساندی، حال آیا می‌دانی این‌ها چه بود؟» گفت: «نه». به او گفته شد: «امّا آن کوه، خشم است. بنده هر گاه عصبانی شود، از عظمت و شدت خشم، خودش را نمی‌بیند و قدر و ارزش خویش را نمی‌شناسد. امّا چون خویشتن داری کند و قدر و ارزش خود را بشناسد و خشمش آرام گیرد، فرجام آن خشم، چون لقمه گوارایی است که می‌خورد، امّا آن تشت، عمل صالح است که هر گاه بنده آن را پوشیده بدارد و مخفی نگه‌دارد، خداوند عزّ‌و‌جلّ آن عمل را آشکار می‌گرداند تا علاوه بر ثوابی که برای آخرت او ذخیره می‌کند، در همین دنیا او را با آن آراسته گرداند؛ امّا آن پرنده، مردی است که تو را اندرزی دهد. پس او را پذیرا شو و اندرزش را قبول کن؛ امّا آن باز [شکاری]، مردی است که برای حاجتی پیش تو می‌آید، چنین کسی را نومید مگردان و امّا آن گوشت گندیده، غیبت است؛ پس از آن بگریز»۱.

1.الإمامُ الرِّضا علیه السلام: مَا دَنَا مِنهُ صَغُرَ حَتَّی انتَهَی إِلَیهِ فَوَجَدَهُ لُقمَةً فَأَكَلَهَا فَوَجَدَهَا أَطیبَ شَی‏ءٍ أَكَلَهُ ثُمَّ مَضَی فَوَجَدَ طَستاً مِن ذَهَبٍ فَقَالَ أَمَرَنِی رَبِّی أَن أَكتُمَ هَذَا فَحَفَرَ لَهُ وَ جَعَلَهُ فِیهِ وَ أَلقَی عَلَیهِ التُّرَابَ ثُمَّ مَضَی فَالتَفَتَ فَإِذَا الطَّستُ قَد ظَهَرَ فَقَالَ قَد فَعَلتُ مَا أَمَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ فَمَضَی فَإِذَا هُوَ بِطَیرٍ وَ خَلفَهُ بَازِی فَطَافَ الطَّیرُ حَولَهُ فَقَالَ أَمَرَنِی رَبِّی أَن أَقبَلَ هَذَا فَفَتَحَ كُمَّهُ فَدَخَلَ الطَّیرُ فِیهِ فَقَالَ لَهُ البَازِی أَخَذتَ صَیدِی وَ أَنَا خَلفَهُ مُنذُ أَیامٍ فَقَالَ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَن لا أُؤیسَ هَذَا فَقَطَعَ مِن فَخِذِهِ قِطعَةً فَأَلقَاهَا إِلَیهِ ثُمَّ مَضَی فَلَمَّا مَضَی إِذَا هُوَ بِلَحمِ مَیتَةٍ مُنتِنٍ مَدُودٍ فَقَالَ أَمَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَن أَهرُبَ مِن هَذَا فَهَرَبَ مِنهُ وَ رَجَعَ وَ رَأَی فِی المَنَامِ كَأَنَّهُ قَد قِیلَ لَهُ إِنَّک قَد فَعَلتَ مَا أُمِرتَ بِهِ فَهَل تَدرِی مَا ذَا كَانَ قَالَ لا قَالَ لَهُ أَمَّا الجَبَلُ فَهُوَ الغَضَبُ إِنَّ العَبدَ إِذَا غَضِبَ لَم یرَ نَفسَهُ وَ جَهِلَ قَدرَهُ مِن عِظَمِ الغَضَبِ فَإِذَا حَفِظَ نَفسَهُ وَ عَرَفَ قَدرَهُ وَ سَكَنَ غَضَبُهُ كَانَت عَاقِبَتُهُ كَاللُّقمَةِ الطَّیبَةِ الَّتِی أَكَلتَهَا وَ أَمَّا الطَّستُ فَهُوَ العَمَلُ الصَّالِحُ إِذَا كَتَمَهُ العَبدُ وَ أَخفَاهُ أَبَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ أَن یظهِرَهُ لِیزَینَهُ بِهِ مَعَ مَا یدَّخِرُ لَهُ مِن ثَوَابِ الآخِرَةِ وَ أَمَّا الطَّیرُ فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِی یأتِیک بِنَصِیحَةٍ فَاقبَلهُ وَ اقبَل نَصِیحَتَهُ وَ أَمَّا البَازِی فَهُوَ الرَّجُلُ الَّذِی یأتِیک فِی حَاجَةٍ فَلا تُؤیسهُ وَ أَمَّا اللَّحمُ المُنتِنُ فَهِی الغِیبَةُ فَاهرُب مِنهَا».
عیون‌أخبار‌الرِّضا علیه السلام، ج۲، ص۲۵۰.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32574
صفحه از 299
پرینت  ارسال به