221
مهار خشم

بر کینه و حقد و به طور کلی، بر هرگونه احساس و هیجان منفی و ناهنجار اطلاق می‌شود؛ با این تفاوت که در ضغن، جنبه مخفی و باطنی‌بودن این احساس منفی منظوراست؛ اما در حقد، بیشتر جهت امتلاء و دربرداشتن کینه منظور می‌شود.۱ بر این اساس، آمیختگی ضغن با شخصیت و ذات افراد بیشتر است. چون توجه به امری باطنی و نامحسوس است. کاربرد موارد استفاده این واژه به صورت مفرد و جمع در قرآن کریم، همه دلالت بر یک مرض و بیماری قلبی را نشان می‌دهد.۲
این نوع آزردگی‌های روان شناختی تا مادامی که وجود داشته باشند، موجبات تحریک هیجانی فرد شده و امکان کنترل غیظ نخواهند داد. تعبیر به کشتن، صریح‌ترین توصیف برای ریشه‌کن ‌کردن این نوع تمایلات بیمارگونه است و علت پیدایش صفت حسنه کظم در فرد مؤمن می‌باشد. جالب اینکه نفرمودند من امات غیظه؛ چرا که گفته شد، غیظ، یک هیجان ذاتی و فطری است که چاره‌ای از آن نیست؛ اما عوامل منجر به غیظ باید میرانده شود. این یک اصل کلی در ترک عادت‌های رفتاری است که هر رفتار منفی که امکان ترک یکباره آن وجود ندارد، باید به تدریج کاسته شود و اگر امکان کاستن آن وجود ندارد، حداقل به طور عمد انجام

1.و التحقیقُ‏ أنّ الأصلَ الواحدَ فی المادّة: هو احتِقانُ الغَضَب و إضمارُه فی القلب، أی إدامة حالة البِغضَة و الغَضَب فی الباطن و الفرق بین المادّة و الحِقد: أنّ الحِقدَ یلاحَظ فیه جِهة الامتلاء، و الضِّغنَ یلاحَظ فیه جِهة الإضمار، یقالُ تَحَقّدَت الناقةُ: امتلأت شَحماً... . التحقیق ‌فی‌ كلمات ‌القرآن ‌الكریم، ج‏۷، ص۳۶.

2.فَهَذِهِ الحَالَةُ مَذمُومَةٌ مُنكَرَةٌ جِدّاً. (أَم حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یخرِجَ اللهُ أَضغَانَهُم)
محمد: ۲۹. (وَلا یسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ)
محمد: ۳۶ (إِن یسْأَلْكُمُوهَا فَیحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَیخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ) .
محمد: ۳۷. أَی البِغضَةُ المُستَسِرَّةُ فی الباطن و یظهر هذا البُغضُ المُخَبَّی فی قلوبهم إذا واجهوا بخساراتٍ دُنیویةٍ و إنفاقاتٍ مالیة، فلا یستطیعون أن یتحمّلوها تعلّقاً بالدُّنیا و حُبّاً لها و الإحفاءُ: تَرک التعلّق و ظُهور الخُلوص و الضمیر فی- یخرِجُ: راجعٌ إلی الله تعالی، كما فی الآیة الاُولی. و ذكرُ الضِّغن: إشارةٌ إلی وُجود البُغضِ للرسول و الإسلام فی بَواطنهم و هذا مَرضٌ خاصٌّ و فی رأس كلّ مَرضٍ. التحقیق ‌فی‌ كلمات ‌القرآن ‌الكریم، ج‏۷، ص۳۶.


مهار خشم
220

تعبیر به عافیت اگر صحیح باشد، اصل خاصی را در مفهوم کظم برای ما روشن می‌کند و آن اینکه، اصولاً علی‌رغم دشواربودن کظم، یادآوری اثر شفابخش آن، باعث لذت‌بخش‌شدن کار می‌شود و به اصطلاح روان شناختی، جنبه انگیزشی رفتار را تقویت می‌کند. تعبیر به عاقبت نیز، از این جهت که پیروز واقعی صاحب کظم است، باعث لذت‌بخش‌بودنش می‌شود؛ لذا هر دو نقل می‌تواند، معانی زیبا و درخوری به روایت بدهد.
نکته: جرعه‌جرعه نوشیدن یا تعبیر به گوارا‌بودن جرعه، یک فرایند مواجهه تدریجی خاصی با تصویرسازی ذهنی (نوشیدنی گوارا) تداعی می‌کند که ترکیبی از شیوه‌های رفتاری و شناختی است که در نوع خود کم‌نظیر است. نکته دیگر تعبیر به جرعه این است که هر جرعه، میزان طبیعی مایعی است که هر ‌کس در یک‌بار می‌تواند ببلعد؛ پس در فروخوردن خشم هم توصیه می‌شود، به اندازه کمترین گامی که می‌توان برای کنترل خشم برداشت، نیز باید عمل کرد تا قدم به قدم، خشم را فرو خورد؛ اگر به یکباره نمی‌شود.
برخی از روایات، شخصیت کاظم یا فروبرنده خشم را معرفی نموده‌اند. از این نمونه، حدیث امیرمومنان علیه السلام است که می‌فرمایند:
الکاظِمُ مَن أَمَاتَ أَضغَانَهُ.۱
فروبرنده خشم، کسی است که کینه‌هایش را کشته باشد.
این روایت، ماهیت بیشتری از مفهوم کظم را برای ما معلوم می‌کند. حضرت می‌فرمایند که کظم به دنبال کشتن اضغان _ که تعبیری از کنترل کامل است _ به وجود می‌آید. از بیان برخی تفاسیر فهمیده می‌شود، مفهوم «ضغن» در فرهنگ تفاسیر قرآن،

1.ضغن: «قَولُ تَعَالَی (وَیخرِج أَضغَانَكُم)
محمد: ۳۷. الضِّغنُ و الضَّغینةُ: الحِقدُ و هو ما فی القلوب مُستكِنٌ من العداوة. مجمع ‌البحرین، ج۳، ص۲۳.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32998
صفحه از 299
پرینت  ارسال به