۸. انتظار بیجا از دیگران
خدمترسانی به فرد ناسپاس ممکن است، باعث خشم انسان بشود. تبیین این نکته میتواند چنین باشد که احتمالاً فرد منعم، با هزینهای که میگذارد، انتظار تأثیرگذاری مثبت دارد؛ اما در صورتی که با ناسپاسی مواجه شود، خود را در هدف خود ناکام میبیند. مصداق حدیثی از علی علیه السلام، تداوم خشم فرد ناکامشده را بیان میکند:
مَن أَنعَمَ عَلَی الکَفُورِ طَالَ غَیظُهُ.۱
کسی که به فرد ناسپاس احسان کند، خشمش تداوم مییابد.
احتمالاً در این صورت، فرد منعم باید هدف خود را تغییر داده و به فکر تأثیرگذاری نباشد یا هدفش را اصل خدمت بداند نه خدمت مؤثر. بنابراین میتوان گفت که آنچه در این فقره موجب خشم میشود انتظار بیجا از دیگران است. اصلاح مسئله هم، ضعف بینش فرد منعِم است؛ زیرا کشف از این میکند که او در مقابل بخشش خود، متوقع بوده است.
۹. امور ناخواسته
بر اساس بعضی روایات، خشم موقعی پیش میآید که یک امر نامطلوبی به وجود بیاید. با این قید که نسبت به منبع صادرکننده آن امر نامطلوب، نوعی احساس تفوق و قدرت وجود داشته باشد. در روایت زیر از امیرمؤمنان علیه السلام، ضمن اشاره به این مطلب میفرمایند که در صورتی که آن منبع مافوق باشد، هیجان به وجود آمده انفعالی بوده و به آن حزن گفته میشود. تأمل در این حدیث میرساند که در خشم، نوعی احساس پیروزی و توانایی غلبه فرض گرفته شده است. در غیر این صورت، خشم بدون احساس قدرت و امکان جبران محقق نخواهد شد. این روایت را قبلاً در انواع خشم مطرح کردیم که:
اندوه و خشم، فرماندهانی هستند که پس از وقوع چیزی برخلاف میل تو حاصل میشوند، به طوری که هر گاه امر ناخوشایند از جانب مافوقت