143
مهار خشم

آن جنبه‌های منفی می‌باشد؛ یعنی صرفاً تمایل زیاد به داشته‌ی دیگران. این عمل هیچ سودی جز افزایش همّ و غم و در نتیجه خشم و نارضایتی از کمبودهای خود نخواهد داشت. طمع، نوعی خواست بدون امید به رسیدن است. این معنای دیگری از محرومیت و ناکامی است و با نظریه‌های ناکامی پرخاش سازگار است. رابطه طمع و خشم، ثابت و پایدار است و مادامی که این دیده‌ی متوقع رفع نشود، این ناراحتی و رنجش، در دل انسان وجود خواهد داشت. این مفهوم را از حدیث شریف رسول گرامی اسلام نیز می‌توان بدست آورد که فرمودند:
مَن أَتبَعَ بَصَرَهُ مَا فِی أَیدِی النَّاسِ کَثُرَ هَمُّهُ وَ لَم یشفَ غَیظُهُ.۱
کسی ‌که چشمش دنبال دارایی مردم است، حزنش زیاد می‌گردد و خشمش آرام نمی‌گیرد.
تعبیر روایت غیظ هست؛ یعنی فقط آزرده و ناراحتی دارد و غیظ یک امر باطنی است؛ اما همان‌گونه که قبلاً بحث کردیم، در صورتی که غیظ کنترل نشود، طبیعتاً از هر منبعی که تولید شده باشد، کم‌کم به عدم تحمل طرف مقابل، تندی با او و پرخاش منجر خواهد شد.
اما حرص‌زدن یا شره که معنای مشابهی با طمع، در طلب‌ امور و اشیاء است و شاید به عبارتی، حالت افراطی طمع هم باشد؛ همین‌جا توضیح داده و از پرداختن مستقل به آن پرهیز می‌کنیم.
شره یا سیری‌ناپذیری یا زیاده‌خواهی و حرص، از موضوعات مهم انحرافی است که در روایات به آن اشاره شده و از نظر موضوع بحث ‌ما که عوامل خشم باشد، جزو عوامل مهم تلقی می‌شود. مفهوم حدیثی از حضرت علی علیه السلام شره را عامل افزایش غضب می‌شمارند:
الشَّرَهُ یکثِرُ الغَضَبَ.۲
سیری‌ناپذیری، خشم را زیاد می‌کند.

1.الکافی، ج۲، ص۳۱۵.

2.تصنیف غرر الحکم، ص۲۹۶.


مهار خشم
142

الحِقدُ شِیمَةُ الحَسَدةِ.۱
کینه‌توزی، خصلت حسودان است.
رابطه معکوس غضب و کینه نیز، در حدیث دیگری از آن حضرت بیان شده است:
الکاظِمُ مَن أَمَاتَ أَضغَانَهُ.۲
فروبرنده (خشم)، کسی است که کینه‌هایش را کشته باشد.
یعنی کسی می‌تواند خشم خود را فرو بنشاند که کینه‌توزی‌اش را حل کرده باشد.
به طور کلی، اگر کینه را نوعی نفرت از فرد خاص در نظر بگیریم، منظور از آن نگرش منفی شدیدی نسبت به فرد مقابل است؛ به طوری که او را علت تمام شکست‌ها و یا علت مهم ناکامی‌های خود می‌داند؛ گویا تمام امتیازهایی که فرد مقابل به دست آورده همه به ناحق بوده و از آنِ فرد ناراضی بوده که غصب شده است. بدین ترتیب، به دنبال این دشمنی باطنی که بهتر است بگوییم، این قضاوت عاطفی _ هیجانی، حسادت به وجود خواهد آمد.
با توجه به مطالب قبلی در مورد غیظ، که آن را امر قلبی نام‌ بردیم، می‌توان غیظ را واسطه به وجود آمدن غضب دانست؛ زیرا غیظ نیز، نوعی دشمنی قلبی است که در آن، تمایل به رفتار فیزیکی نیز وجود دارد؛ ولی هنوز بروز پیدا نکرده است؛ لذا رابطه کینه‌توزی، حسادت، غیظ و غضب را می‌توان مطابق نمودار ۵ بر همدیگر مترتب دانست.

۳. حرص و طمع

یکی از عوامل معرفی‌شده در روایات، چشم‌داشت به مال دیگران است. از ظاهر روایات معلوم می‌شود که این طمع نوعی حسرت‌خوردن، مانند حسادت، ولی بدون

1.غرر الحكم، ح۴۲۲.

2.(ضغن) قوله تعالی: (وَیخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ) .
محمد: ۳۷. الضِّغنُ و الضَّغینةُ: الحِقدُ، و هو ما فی القلوب مُستَكِنٌ مِن العداوة. مجمع ‌البحرین، ج۳، ص۲۳.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32504
صفحه از 299
پرینت  ارسال به