الحِقدُ شِیمَةُ الحَسَدةِ.۱
کینهتوزی، خصلت حسودان است.
رابطه معکوس غضب و کینه نیز، در حدیث دیگری از آن حضرت بیان شده است:
الکاظِمُ مَن أَمَاتَ أَضغَانَهُ.۲
فروبرنده (خشم)، کسی است که کینههایش را کشته باشد.
یعنی کسی میتواند خشم خود را فرو بنشاند که کینهتوزیاش را حل کرده باشد.
به طور کلی، اگر کینه را نوعی نفرت از فرد خاص در نظر بگیریم، منظور از آن نگرش منفی شدیدی نسبت به فرد مقابل است؛ به طوری که او را علت تمام شکستها و یا علت مهم ناکامیهای خود میداند؛ گویا تمام امتیازهایی که فرد مقابل به دست آورده همه به ناحق بوده و از آنِ فرد ناراضی بوده که غصب شده است. بدین ترتیب، به دنبال این دشمنی باطنی که بهتر است بگوییم، این قضاوت عاطفی _ هیجانی، حسادت به وجود خواهد آمد.
با توجه به مطالب قبلی در مورد غیظ، که آن را امر قلبی نام بردیم، میتوان غیظ را واسطه به وجود آمدن غضب دانست؛ زیرا غیظ نیز، نوعی دشمنی قلبی است که در آن، تمایل به رفتار فیزیکی نیز وجود دارد؛ ولی هنوز بروز پیدا نکرده است؛ لذا رابطه کینهتوزی، حسادت، غیظ و غضب را میتوان مطابق نمودار ۵ بر همدیگر مترتب دانست.
۳. حرص و طمع
یکی از عوامل معرفیشده در روایات، چشمداشت به مال دیگران است. از ظاهر روایات معلوم میشود که این طمع نوعی حسرتخوردن، مانند حسادت، ولی بدون