این روایت، نکات بسیار جالبی در مورد هیجان خشم و نیز عوامل بیماریهای خلقی بیان میکند. توضیح اینکه خشم، باعث ایجاد روانآزردگی یا حالتی شبیه افسردگی خواهد شد. تعبیر به ضجر و ضیقصدر، نهایت فشار روحی را میرساند. مراحل تأثیرگذاری مطابق روایت فوق چنین است که ابتدا خشم، باعث نوعی رنجش و نارضایتی میشود. سپس نارضایتی باعث فشار روانی و عصبی شده و در شیوه تفکر و کارکرد عقل، تأثیر منفی میگذارد؛ در نتیجه عقل یا تفکر انسان رو به منفیبافی، ضعف تصمیمگیری، یأس از آینده، بدبینی به دیگران و... رو میآورد. همه این موارد، از ضوابط تشخیصی بیماری افسردگی است.
در موارد متعددی شاخص پرخاش، علامت شخصیتهای منفی و تحقیرشده محسوب میشود. در مقابل، انسانهای شایسته احترام و دانشمند یا ارزشمند جامعه چنین نیستند یا حداقل اولین تظاهرات رفتاری آنها، خشونتآمیز نمیباشد. حضرت در بیان دیگری که به ایشان منسوب است، این نوع مرزبندی را بین انسانهای با تیپ شخصیتی مثبت و منفی، توسط غضب بیان نمودهاند؛ مانند:
مِن طَبَائِعِ الجُهَّالِ التَّسَرُّعُ إِلَی الغَضَبِ فِی کلِّ حَالٍ.۱
از خوی مردمان نادان این است که در هر حالی، زود خشم میگیرند.
یعنی فردی که همیشه اولین عکسالعمل خود را پرخاش قرار میدهد، طبیعت سالمی ندارد و به گروه جهال یا افراد نادان تعلق دارد. ظاهراً بیان حقیقتی از خصال شخصیتی فرد پرخاشگر است؛ یعنی در اجتماع، فرد غاضب به عنوان آدم نادان و احمق مطرح است. این قضاوت عمومی، تأثیر تخریبکننده زیادی در منش اجتماعی فرد میگذارد.
نقطه مقابل شخصیت تحقیرشده، برخورد پخته و گشادهرویی حاکی از آرامش، خوش برخوردی و احترام است. در اجتماع، چنین کسی شخصیت محترمی دارد. در جملهای از وصیت حضرت به ابنعباس، از برخورد غضبناک با مردم پرهیز داده شده است: