133
مهار خشم

این روایت، نکات بسیار جالبی در مورد هیجان خشم و نیز عوامل بیماری‌های خلقی بیان می‌کند. توضیح اینکه خشم، باعث ایجاد روان‌آزردگی یا حالتی شبیه افسردگی خواهد شد. تعبیر به ضجر و ضیق‌صدر، نهایت فشار روحی را می‌رساند. مراحل تأثیرگذاری مطابق روایت فوق چنین است که ابتدا خشم، باعث نوعی رنجش و نارضایتی می‌شود. سپس نارضایتی باعث فشار روانی و عصبی شده و در شیوه تفکر و کارکرد عقل، تأثیر منفی می‌گذارد؛ در نتیجه عقل یا تفکر انسان رو به منفی‌بافی، ضعف تصمیم‌گیری، یأس از آینده، بدبینی به دیگران و... رو می‌آورد. همه این‌ موارد، از ضوابط تشخیصی بیماری افسردگی است.
در موارد متعددی شاخص پرخاش، علامت شخصیت‌های منفی و تحقیرشده محسوب می‌شود. در مقابل، انسان‌های شایسته احترام و دانشمند یا ارزشمند جامعه چنین نیستند یا حداقل اولین تظاهرات رفتاری آنها، خشونت‌آمیز نمی‌باشد. حضرت در بیان دیگری که به ایشان منسوب است، این نوع مرزبندی را بین انسان‌های با تیپ شخصیتی مثبت و منفی، توسط غضب بیان نموده‌اند؛ مانند:
مِن طَبَائِعِ الجُهَّالِ التَّسَرُّعُ إِلَی الغَضَبِ فِی کلِّ حَالٍ.۱
از خوی مردمان نادان این است که در هر حالی، زود خشم می‌گیرند.
یعنی فردی که همیشه اولین عکس‌العمل خود را پرخاش قرار می‌دهد، طبیعت سالمی ندارد و به گروه جهال یا افراد نادان تعلق دارد. ظاهراً بیان حقیقتی از خصال شخصیتی فرد پرخاشگر است؛ یعنی در اجتماع، فرد غاضب به عنوان آدم نادان و احمق مطرح است. این قضاوت عمومی، تأثیر تخریب‌کننده زیادی در منش اجتماعی فرد می‌گذارد.
نقطه مقابل شخصیت تحقیرشده، برخورد پخته و گشاده‌رویی حاکی از آرامش، خوش ‌برخوردی و احترام است. در اجتماع، چنین کسی شخصیت محترمی دارد. در جمله‌ای از وصیت حضرت به ابن‌عباس، از برخورد غضبناک با مردم پرهیز داده شده است:

1.غرر الحكم، ح۹۳۵۱.


مهار خشم
132

مَن خَشُنَت عَرِیکتُهُ أَقفَرَت حَاشیتُهُ.۱
هرکس طبیعتش خشن باشد، تنها می‌ماند (اطرافش خالی می‌ماند).
درست عکس مورد بالا جایی است که فرد دارای نرم‌خویی باشد. از روایت زیر می‌شود فهمید که احتمالاً علت تنهایی در روایت بالا این است که فرد به واسطه خشم باعث محو محبت و علاقه در دل‌ها می‌شود؛ یعنی یکی از علل احساس تنهایی فرد خشمگین، به خاطر بی‌میلی دیگران به او می‌باشد؛ لذا در حدیث دیگری از حضرت داریم:
مَن لانَت عَریکتُهُ وَجَبَت مَحَبَّتُهُ.۲
هرکه نرم‌خو و فروتن باشد، محبّتش [بر دلها] لازم آید.
به طور کلی، غضب منفی با کاهش صفات مثبت شخصیتی، جایگاه اجتماعی فرد را پایین آورده و بازخورد اجتماعی این رنجش‌ها چه بسا باعث مشکلات روحی و خلقی شود. به طورمنطقی، فرد خشمگین جز رنج و ناراحتی از خود چیزی عایدش نخواهد شد. مبنای روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام در چنین فضایی طرح شده است:
وَ احذَرِ الغَضَبَ مِمَّن یحمِلُک عَلَیهِ فًإِنَّهُ مُمِیتٌ لِلخَوَاطِرِ مَانِعٌ مِنَ التَّثَبُّتِ وَ احذَر مَن تَبغِضُهُ فَإِنَّ بُغضَک لَهُ یدعُوک إِلَی الضَّجَرِ بِهِ وَ قَلِیلُ الغَضَبِ‌ کَثِیرٌ فِی أَذَی النَّفسِ وَ العَقلِ وَ الضَّجَرُ مُضَیقٌ لِلصَّدر مُضعِفٌ لِقُوَی العَقلِ۳
از خشم ‌نمودن به کسی ‌که تو را وادار به خشم می‌کند، برحذرباش؛ چرا که سبب از بین‌رفتن اندیشه‌های عُمقی شده و مانع اطمینان رأی می‌شود. از کسی ‌که بر او خشمگین شدی [نیز] بر حذر باش؛ زیرا خشم تو بر او، باعث رنجش تو به خاطر او خواهد شد و خشم، هرچند کم باشد، در رنج ‌دادن نفس و عقل زیاد است و رنجش نَفس، باعث تنگی سینه و کاهش قوای عقل می‌باشد.
.. .

1.همان، ح۸۵۸۱.

2.غرر الحكم، ح۸۱۵۲.

3.شرح ‌‏نهج ‏البلاغة، ج۲۰، ص۲۸۱.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32556
صفحه از 299
پرینت  ارسال به