چنانچه با یکی از این اعمال، خدایش را ملاقات کند و از آنها توبه نکرده باشد (هرچند [در انجام اعمال نیک] خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص کرده باشد)، سودی نمیبرد: در عبادت خدا که بر او واجب کرده است، شرک ورزیده باشد یا آتش خشم خویش را با کشتن کسی فرو نشانده باشد یا کسی را به کاری ننگین متّهم ساخته باشد که دیگری آن را انجام داده است یا برای رسیدن به خواسته خود از مردم، بدعتی در دین پدید آورده باشد یا با مردم دورو یا دو زبان باشد .
در مکتب اخلاقی امام باقر علیه السلام، فرد خشمگینی که هرگز رضایت ندهد، حتماً به جهنم وارد میشود. عکسالعمل یک خشم پایدار، باعث دخول حتمی در آتش است:
إِنَّ الرَّجُلَ لَیغضَبُ حَتَّی مَایرضَی أَبَداً وَ یدخُلُ بِذَلِک النَّارَ.۱
آدمی خشم میکند، بهگونهای که هیچگاه راضی نگردد و به خاطر این، وارد آتش میشود.
خشم منفی و فرونشاندن غلط آن، در ردیف کبائری، مانند شرک به خدا شمرده شده است و به طور قطع، سرانجام قهرآمیزی را در آخرت به دنبال خواهد داشت. حدیث امیرمؤمنان علیه السلام انتقام از خود را جزو عوامل منجر به قهر خدا میداند:
لَیسَ لأَحَدٍ أَن یلقَی اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَلَّةٍ مِن هَذِهِ الخِلالِ الشِّرک بِاللهِ فِیمَا افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ أَو إِشفَاءِ غَیظٍ بِهَلاک نَفسِهِ۲
هرکس، یکی از این خصلتها را داشته باشد، خداوند را ملاقات نمیکند. این خصلتها، شریک قراردادن برای خدا در واجبات و خاموشکردن خشم با کشتن خویش است.
.. .
البته مراد از هلاکت نفس، هم میتواند خودکشی باشد و هم مرگ تدریجی ناشی از عواقب دنیوی غضب که در صفحات گذشته عرض شد.