117
مهار خشم

یکبار نیز می‌توان، معنای عمیق‌تری به روایات این باب داد و آن اینکه بگوییم، منظور از آتش قلوب، اشاره ‌دادن به خطر بزرگتری است و آن نابودی قلب به عنوان مدرک عظمای معارف عمقی و یقینی بشر و نیز از دست‌دادن عواطف خاص بشری است.
توضیح مطلب اینکه، بر اساس منابع قرآن و سنت چنین بیان می‌شود که قلب انسان، محل برخی از انواع شناخت‌های عمیق است که نسبت به شناخت حسّی عمیق‌تر و وسیع‌تر است؛ بدین معنا که شناخت امور غیر قابل رؤیت و غیر قابل حسّ، به قلب نسبت داده می‌شود. همچنین مدرکات قلبی، با ارزش‌تر از مدرکات حسّی‌اند. به طوری که درک عینی، به انسان‌های فاقد عقل و بینش عمیق و درک قلبی، به انسان‌های متعالی و خاص نسبت داده می‌شود. همچنین در معرفت‌شناسی اسلامی، قلب مدرک علم حضوری است که بی‌واسطه و بدون تصور و تصدیق است. علم حضوری، اکتسابی نیست و فطری است؛ اما عقل، مدرک علم اکتسابی است که به واسطه مفاهیم کلی، داده‌های حسی و اشکال قیاس منطقی به دست می‌آید و اکتسابی است؛۱ برای مثال حدیثی را ذکر می‌کنیم. امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام در زمینه معارف قلبی نقل می‌کند:
بَینَا أَمِیرُالمُؤمِنِینَ علیه السلام یخطُبُ عَلَی مِنبَرِ الکوفَةِ إِذ قَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ ...فَقَالَ: «یا أَمِیرَالمُؤمِنِینَ هَل رَأَیتَ رَبَّک؟» قَالَ: «وَیلَک یا ذِعلِبُ مَا کنتُ أَعبُدُ رَبّاً لَم أَرَهُ» فَقَالَ: «یا أَمِیرَالمُؤمِنِینَ کیفَ رَأَیتَهُ؟» قَالَ: «وَیلَک یا ذِعلِبُ لَم تَرَهُ العُیونُ بِمُشَاهَدَةِ الأَبصَارِ وَ لَکن رَأَتهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِیمَانِ وَیلَک یا ذِعلِبُ إِنَّ رَبِّی لَطِیفُ اللَّطَافَةِ لا یوصَفُ بِاللُّطفِ، عَظِیمُ العَظَمَةِ لا یوصَفُ بِالعِظَمِ».۲
هنگامی که امیرمؤمنان علیه السلام بر منبر کوفه خطبه می‌خواند، کسی بلند شد... و گفت: «ای امیرمؤمنان آیا پروردگار خود را دیده‌ای؟»‌ فرمودند: «وای برتو ای ذعلب! پروردگاری را که نبینم، پرستش نمی‌کنم». پرسید:

1.(مطهری۱۳۵۰) و (مصباح۱۳۶۴) (طباطبایی۱۳۶۲).

2.الكافی، ج۱، ص۱۳۸.


مهار خشم
116

۲. قلب مرده

روایات متعددی از غضب، به عنوان آتش قلب‌ها یاد می‌کند. در طول این پژوهش، به ویژه در آثار خشم منفی، این تعابیر را مشاهده می‌کنیم؛ اما منظور از آتش‌ قلب یا جمرة که به معنی آتش یا قطعه ملتهب۱ است و به غضب نسبت داده‌ شده چیست؟ مانند حدیث امیرمؤمنان علیه السلام که غضب را آتش قلب می‌داند:
الغَضَبُ نَارُ القُلُوبِ.۲
پرخاش آتش قلب‌هاست.
در اینجا یکبار می‌توان ظاهر حدیث را معنا کرد که مراد از آتش و حرارت، فشار خونی است که هیجان خشم، در قلب و عروق فرد خشمگین ایجاد می‌کند. این معنا موافق بعضی از روایات دیگر است که در آنها به انفتاخ رگ‌ها و سرخی چشم‌ها اشاره شده است؛ مانند حدیث رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
إِنَّ الغَضَبَ جَمرَةٌ فِی قَلبِ ابنِ آدَمَ أَ لا تَرَونَ إِلَی حُمرَةِ عَینَیهِ وَ انتِفَاخِ أَودَاجِهِ فَمَن وَجَدَ مِن ذَلِک شَیئاً فَلیلصَق خَدَّهُ بِالأَرضِ.۳
همانا پرخاشگری، آتشدانی است در قلب آدمی، آیا سرخی چشمان و تورّم رگ‌هایش را نمی‌بینید؟ پس هرکس چنین حالتی را در خود یافت، باید چانه خود را به زمین برساند.
حدیث صرفاً در صدد بیان علائم جسم و فیزیولوژیکی خشم خواهد بود؛ البته تعبیر به آتش، دیگر چندان اهمیتی را نیز برای غضب اثبات نخواهد کرد. از سویی نیز آتش قلب، اختصاصی به حالت خشم نخواهد داشت؛ زیرا قلب همیشه به عنوان یک عضو گرم و ملتهب مطرح است چنان که در معنای جمرة آوردیم؛ هرچند در حالت خشم، تپش و حرارت محسوس‌تر است؛ چون گرما از سطح پوست محسوس‌تر است؛ زیرا خون به سطح آن رسیده است.

1.و جَمرَةُ النار: القطعة الملتهبة، و الجمع جَمر مثل تَمرَة و تَمر، و جمع الجَمرَة جَمَرَات و جِمَار بكسر الجیم و التخفیف. مجمع ‌البحرین، ج۳، ص۲۴۹.

2.تصنیف غرر الحکم، ص۳۰۱.

3.بحار الأنوار، ج۷۰، ص۲۷۲.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32460
صفحه از 299
پرینت  ارسال به