یکبار نیز میتوان، معنای عمیقتری به روایات این باب داد و آن اینکه بگوییم، منظور از آتش قلوب، اشاره دادن به خطر بزرگتری است و آن نابودی قلب به عنوان مدرک عظمای معارف عمقی و یقینی بشر و نیز از دستدادن عواطف خاص بشری است.
توضیح مطلب اینکه، بر اساس منابع قرآن و سنت چنین بیان میشود که قلب انسان، محل برخی از انواع شناختهای عمیق است که نسبت به شناخت حسّی عمیقتر و وسیعتر است؛ بدین معنا که شناخت امور غیر قابل رؤیت و غیر قابل حسّ، به قلب نسبت داده میشود. همچنین مدرکات قلبی، با ارزشتر از مدرکات حسّیاند. به طوری که درک عینی، به انسانهای فاقد عقل و بینش عمیق و درک قلبی، به انسانهای متعالی و خاص نسبت داده میشود. همچنین در معرفتشناسی اسلامی، قلب مدرک علم حضوری است که بیواسطه و بدون تصور و تصدیق است. علم حضوری، اکتسابی نیست و فطری است؛ اما عقل، مدرک علم اکتسابی است که به واسطه مفاهیم کلی، دادههای حسی و اشکال قیاس منطقی به دست میآید و اکتسابی است؛۱ برای مثال حدیثی را ذکر میکنیم. امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علی علیه السلام در زمینه معارف قلبی نقل میکند:
بَینَا أَمِیرُالمُؤمِنِینَ علیه السلام یخطُبُ عَلَی مِنبَرِ الکوفَةِ إِذ قَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ ...فَقَالَ: «یا أَمِیرَالمُؤمِنِینَ هَل رَأَیتَ رَبَّک؟» قَالَ: «وَیلَک یا ذِعلِبُ مَا کنتُ أَعبُدُ رَبّاً لَم أَرَهُ» فَقَالَ: «یا أَمِیرَالمُؤمِنِینَ کیفَ رَأَیتَهُ؟» قَالَ: «وَیلَک یا ذِعلِبُ لَم تَرَهُ العُیونُ بِمُشَاهَدَةِ الأَبصَارِ وَ لَکن رَأَتهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِیمَانِ وَیلَک یا ذِعلِبُ إِنَّ رَبِّی لَطِیفُ اللَّطَافَةِ لا یوصَفُ بِاللُّطفِ، عَظِیمُ العَظَمَةِ لا یوصَفُ بِالعِظَمِ».۲
هنگامی که امیرمؤمنان علیه السلام بر منبر کوفه خطبه میخواند، کسی بلند شد... و گفت: «ای امیرمؤمنان آیا پروردگار خود را دیدهای؟» فرمودند: «وای برتو ای ذعلب! پروردگاری را که نبینم، پرستش نمیکنم». پرسید: