در عقاید دینی ما، منابع فهم و ادراک انسان بعد از حواس ظاهری، به عهده عقل و قلب گذاشته شده است. روابط منفی بین غضب و این دو نیروی شناخت در انسان نیز، در روایات متعدد تبیین شده که سعی ما در این بخش، بررسی عوارض فوق است.
۱. زوال عقل
بررسی گروه روایات زیر میرساند که هیجان خشم، باعث ایجاد اختلال جدی در کارکرد منطق یا همان عقل خواهد شد. در صورتی که نوع نگرش و استدلال و حتی نوع دلیل انسان نسبت به موضوعات و مسائل تغییر کند، بدیهی است نوع عملکرد و برخورد او متفاوت خواهد شد؛ چون منظور روایات این است که منطق، از حق به باطل گرایش پیدا خواهد کرد؛ پس نتیجه این است که خشم موجب تغییرات جدی در نوع بینش و نگرش انسان به موضوعات اطراف خود به ویژه در حالت خشم خواهد شد. این روند، دور باطلی از حلقههای غیرمنطقی را موقع شدت غضب ایجاد خواهد کرد که مرتب فرد را به اتخاذ تصمیمها و کارکردهای اشتباه مبتلا خواهد ساخت. مصداق روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام دگرگونشدن عقل و منطق را در حالت خشم بیان میکند:
شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَیرُ المَنطِقَ، وَ تَقطَعُ مَادَّةَ الحُجَّةِ، وَ تُفَرِّقُ الفَهمَ.۱
شدّت خشم، نحوه سخنگفتن را تغییر میدهد و ریشه برهان و دلیل را قطع میکند و فهم را از هم میگسلد.
این روایت، خطای شناختی مشهور مبنی بر اشتباهگرفتن بین احساس و منطق را گوشزد میکند؛ یعنی انسان در موقع خشم، احساس منفی خود را انعکاسی از واقعیتی خارجی دانسته و دلیل حقانیت خشمش خواهد شد. مثلاً انسان خشمگین، ناراحتی خود را، دلیل باطل بودن منطق طرف مقابل تصور میکند. روایتی از امام صادق علیه السلام عکس این مطلب را گوشزد میکند؛ بدین صورت که فرد خشمگین، گویا مالک عقل خود نیست؛ پس چگونه میتوان از تطبیق بر واقعیت صحبت کرد: