آثار عقل نظری میباشد. معنای این سخن، این است که انسان با درک عقلی خود، به
غیر منطقیبودن این کار پیمیبرد. در هر صورت، نتیجه برای ما یک مطلب است و آن اینکه انسان، به خاطر زشتی عملش خود را سرزنش کرده و به دنبال آن، محزون خواهد شد.
همچنین، میتوان دنیای جدیدی را در بحث روانشناسی ماوراء گشود. بر این اساس میتوان گفت: خشم منفی ممکن است عواقبی منفی و محسوسی برای شخص خشمگین ایجاد کند؛ به طوری که هیچ توجیه تجربی محسوسی، جز تأثیرات ماورایی برای آن نباشد. آنچه مسلم است، وجود پیآمدهایی، چون حزن و غم بعد از غضب است. روایت کوتاه دیگری از آن حضرت نیز، به این حقیقت اشاره کرده است:
مَن کثُرَ تَغَضُّبُهُ مَلَّ.۱
کسی که زیاد خشمگین شود، ملول و غمگین میگردد.
۴. تحقیر شخصیت فردی
اصل ارزش انسان (که همان روح و روانش میباشد) درحالت غضب، در مخاطره قرار میگیرد. تمام حقیقت آدمی و وجه تمایز او با سایر جانداران، روح اوست. روح انسان مطابق متون دینی ما، قربانی خشم و پرخاش میشود. تعبیر به دشمن، اوج بدخواهی و مرگ برای انسانیت است؛ یعنی صفت رذیله غضب، هم موجب هلاکت نفس آدمی میشود و هم راه رشد او را میبندد و هیچ خیری از او برای انسان توقع نمیرود؛ بنابراین در روایت زیر، امیرمؤمنان علیه السلام، از خشم، تعبیر به عدوّ نموده است:
الغَضَبُ عَدُوٌّ فَلاتُمَلِّکهُ نَفسَکَ.۲
خشم، دشمن است؛ پس آن را مالک خودت نگردان.
تعبیر به مالکیت نیز، حکایت از این است که انسان در موقعیت خشم، گویا مالکیت نفس خود را نداشته و خود را در اختیار هیجان آزاردهندهای، مثل خشم گذاشته است.