93
مهار خشم

کسی بدش نمی‌آید. از طرفی در مورد خشم مثبت، فرد خشمگین همان چیزی را اظهار خواهد کرد که همیشه پایبند آن است. صرف اظهار نکردن خشم، تضاد را نمی‌رساند؛ ولی پوشاندن امری که در تضاد با رفتار ظاهری است، نفاق محسوب می‌شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله غضب را، از صفات منافق برشمرده و برعکس، مؤمن را آدمی خوش‌اخلاق و شوخ‌طبع معرفی می‌کند:
المُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ المُنَافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ.۱
مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانی.
امیرمؤمنان علیه السلام، «الحفیظة» را که قبلاً غضب معنا کردیم، یکی از پایه‌های نفاق مطرح می‌کنند. «حفیظة» که از ریشه حفظ و تحفظ است، به معنی دفع مالایلائم، یعنی دفع هر امر مخالف بوده و از این جهت، علت نفاق می‌شود که در نفاق هم، به خاطر تفاوتی که باطن منافق با بیرونش دارد، اصرار بر محافظت از باور قلبی و باطلش دارد؛ لذا امر بیرونی را با حالت دفع، از خود دور می‌کند تا باور اصلی خود را حفظ کند:
النِّفَاقُ عَلَی أَربَعِ دَعَائمَ: عَلَی الهَوَی، وَ الهُوَینَا۲ ، وَ الحَفِیظَةِ، وَ الطَّمَعِ ... . وَ الحَفِیظَةُ عَلَی أَربَعِ شُعَبٍ: عَلَی الکبرِ وَ الفَخرِ وَ الحَمِیةِ۳ وَ العَصَبِیةِ؛ فمَنِ استَکبَرَ أَدبَرَ عَنِ الحَقِّ وَ مَن فَخَرَ فَجَرَ وَ مَن حَمِی أَصَرَّ عَلَی الذُّنُوبِ وَ مَن أَخَذَتهُ العَصَبِیةُ جَارَ، فَبِئسَ الأَمرُ أَمرٌ بَینَ إِدبَارٍ وَ فُجُورٍ وَ إِصرَارٍ وَ جَورٍ عَلَی الصِّرَاطِ۴

1.تحف ‌العقول، ابن شعبه حرانی، ص۴۹.

2.الهُوَینا: كان یمشی الهُوَینا ؛ تصغیر الهُونَى‏، تأنیث الأهون، و هو من الهَون: الرفق و اللین و التثبّت. النهایه، ج۵، ص۲۸۴. المراد هنا: التهاون فی أمر الدِّین و ترک الاهتمام فیه و الحُفیظَة: الغَضَب و الحَمیة (كما فی هامش المصدر). میزان ‌الحكمة، ج۱۲، ص۳۵۲.

3.قال الراغب: عُبّر عن القوّة الغَضَبیة إذا ثارت و كثُرت بالحَمیة فقیل: حَمَیتُ علی فلان أی غَضِبتُ علیه، قال تعالی: (حَمِیةَ الجَاهِلِیةِ) .
مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۳۲. العَصَبَةُ: الأقاربُ من جِهة الأب، و العصبیةُ: و التعصّبُ المُحاماةُ و المُدافعةُ. النهایة، ابن اثیر جزری، ج۳، ص۲۴۵.

4.الإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام: «النِّفَاقُ عَلَی أَربَعِ دَعَائِمَ: عَلَی الهَوَی وَ الهُوَینَا، وَ الحَفِیظَةِ، وَ الطَّمَعِ. فَالهَوَی عَلَی أَربَعِ شُعَبٍ: عَلَی البَغی وَ العُدوَانِ وَ الشَّهوَةِ، وَ الطُّغیانِ، فَمَن بَغَی كَثُرَت غَوَائِلُهُ وَ تَخُلِّیَ مِنهُ وَ قُصِرَ عَلَیهِ وَ مَنِ اعتَدَی لَم یؤمَن بَوَائِقُهُ وَ لَم یسلَم قَلبُهُ وَ لَم یملِک نَفسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَن لَم یعذِل نَفسَهُ فِی الشَّهَوَاتِ خَاضَ فِی الخَبِیثَاتِ وَ مَن طَغَى ضَلَّ عَلَى عَمدٍ بِلا حُجَّةٍ وَ الهُوَینَا عَلَى أَربَعِ شُعَبٍ عَلَى الغِرَّةِ وَ الأَمَلِ وَ الهَیبَةِ وَ المُمَاطَلَةِ وَ ذَلِک بِأَنَّ الهَیبَةَ تَرُدُّ عَنِ الحَقِّ وَ المُمَاطَلَةَ تُفَرِّطُ فِی العَمَلِ حَتَّى یقدَمَ عَلَیهِ الأَجَلُ وَ لَو لا الأَمَلُ عَلِمَ الإِنسَانُ حَسَبَ مَا هُوَ فِیهِ‏ وَ لَو عَلِمَ حَسَبَ مَا هُوَ فِیهِ مَاتَ خُفَاتاً مِنَ الهَولِ وَ الوَجَلِ وَ الغِرَّةَ تَقصُرُ بِالمَرءِ عَنِ العَمَلِ وَ الحَفِیظَةُ عَلَى أَربَعِ شُعَبٍ عَلَى الكِبرِ وَ الفَخرِ وَ الحَمِیةِ وَ العَصَبِیةِ فَمَنِ استَكبَرَ أَدبَرَ عَنِ الحَقِّ وَ مَن فَخَرَ فَجَرَ وَ مَن حَمِیَ أَصَرَّ عَلَى الذُّنُوبِ وَ مَن أَخَذَتهُ العَصَبِیةُ جَارَ فَبِئسَ الأَمرُ أَمرٌ بَینَ إِدبَارٍ وَ فُجُورٍ وَ إِصرَارٍ وَ جَورٍ عَلَى الصِّرَاطِ وَ الطَّمَعُ عَلَى أَربَعِ شُعَبٍ الفَرَحِ وَ المَرَحِ وَ اللَّجَاجَةِ وَ التَّكَاثُرِ فَالفَرَحُ مَكرُوهٌ عِندَ اللهِ وَ المَرَحُ خُیلاءُ وَ اللَّجَاجَةُ بَلاءٌ لِمَنِ اضطَرَّتهُ إِلَى حَملِ الآثَامِ وَ التَّكَاثُرُ لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ شُغُلٌ وَ استِبدَالُ‏ الَّذِی هُوَ أَدنى‏ بِالَّذِی هُوَ خَیرٌ فَذَلِک النِّفَاقُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ».
الكافی، ج۲، ص۳۹۳.


مهار خشم
92

بماند. این مفهوم، با روایت دیگر از حضرت در بحار الانوار تایید شده است. حضرت در این حدیث، توصیف ظریفی را از عملکرد غضب، با تشبیه مؤثری بیان داشته‌اند:
إِنَّ لإِبلِیسَ کحلاً وَ سَفُوفاً وَ لَعُوقاً فَأَمَّا کحلُهُ فَالنَّومُ وَ أَمَّا سَفُوفُهُ فَالغَضَبُ وَ أَمَّا لَعُوقُهُ فَالکذبِ.۱
همانا ابلیس را سرمه‌ای، آسان‌کن‌هایی و لیسیدنی‌هایی است، سرمه‌اش خواب، آسان‌کننده‌‌هایش پرخاشگری و اما لیسیدنی‌هایش دروغ است.
تناسب سرمه با خواب روشن است. اما تناسب مسهل(آسان‌کن‌ها) با غضب، چون بیشترین ادویه‌جات دارویی، از تسهیل‌کنندگانی هستند که خروج امور پست را آسان می‌سازند و پرخاش هم موجب انجام رفتارهای ناهنجاری است که سزاوار انسان نیست. از رفتار زشت، تند و کلام نامطلوب که منجر به بروز عوارض ضد ارزشی و عواقب عینی منفی در زندگی می‌گردد. در نتیجه خشم منفی، ویژگی خاصی دارد که صاحب خود را (هر کسی که باشد) در نگاه دیگران خوار و خفیف خواهد کرد.

۴. نشانه نفاق

گزاره‌های حدیثی متعددی، از غضب و معانی مشابهش کنار نفاق، به عنوان نتیجه نفاق یا صفت بارز فرد منافق یاد می‌کنند. می‌توان چنین حدث زد که به ‌طور کلی، فرد منافق از آشکار کردن امر قلبی خود واهمه دارد؛ از سویی در ظاهر ناچار است، خود را برخلاف باطنش نشان دهد. به طور طبیعی انتظار داریم، کسی ‌که در ظاهر خندان است؛ ولی در باطن کینه‌ورزی می‌کند، به زودی صبرش لبریزشده و باطنش را بیرون بریزد. پرخاش امور باطنی منافق را بیرون خواهد ریخت؛ پس پرخاش منفی می‌تواند، غیر مستقیم نشانه نفاق باشد؛ یعنی دوگانگی عمدی که منافقین دارند، در مواقعی که به ضررشان است، غیرقابل تحمل شده و بروز می‌کند.
در موارد خشم مثبت هم، برون‌ریزی وجود دارد؛ اما آنچه در محتوای خشم مثبت وجود دارد، اظهار حق و حقیقت است که از شنیدن آن، جز دشمنان بدخواه یا منافق

1.بحار الأنوار، ج۶۰، ص‌۲۱۷.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32999
صفحه از 299
پرینت  ارسال به