آنچه در انسان باعث خشم منفی میشود، نوعی جهالت ذاتی یا مرکب است؛ زیرا پر واضح است که اگر آدمی بتواند نیک بیندیشد، هیجان خشم هرگز دلیلی منطقی، برای مواجهه با مسائل پیشآمده نمیباشد. از طرفی خشم (همانگونه که میدانیم)، عواقب مضری به دنبال خود دارد که قبلاً پیشبینی نکرده بودیم؛ پس خشم، مصداقی از جهل انسان به عوارض جسمی، روانشناختی و اجتماعی رفتار است.
۲. مقوّم کفر
از آنجا که مفهوم کفر، نقطه مقابل ایمان است و به یک معنا، مفهوم مخالف کل ارزشهای اسلام محسوب میشود، از محوریترین مفاهیم اعتقادی و ارزشی است. اکنون ما درصدد بررسی رابطه آن با یکی از ضد ارزشیترین صفات، یعنی غضب منفی هستیم. تحلیل مفهومی غضب، ارتباط تنگاتنگ با کفر (شبیه ارتباط علت ناقصه با معلول خود) را تداعی میکند. گزارههای اخلاقی و روایی نیز، چنانکه خواهد آمد، چنین ارتباطی را به ذهن هرکسی نزدیک میکند و ما غضب را یکی از ارکان و مواد تشکیلدهنده کفر مییابیم. برای روشنشدن مطلب، بحث کوتاهی از ریشه کفر، ضروری به نظر میرسد.
کفر (به فتح کاف)، در لغت به معنی پوشاندن۱ است و لذا به شب تاریک، کافر هم میگویند؛ چون همه چیز را میپوشاند؛ اما کفر (به ضم کاف)، بر اساس منابع مختلف، به معنای نقیض ایمان و شکرگزاری و به معنی انکار یا جحد میباشد.۲
1.و الكافِرُ: «اللیلُ و البحرُ، و مَغیبُ الشمس. و كلّ شیءٍ غطّی شیئاً فقد كَفَرَه. و الكافر من الأرض: ما بعد عن الناس، لا یكادُ ینزله أحدٌ، و لا یمرّ به أحدٌ، و مَن حَلّها یقال: هم أهل الكُفُور. قال الضَّریر: هی القری، واحدها: كَفرٌ. و یقال: أهل الكُفُور عند أهل المَدائن كالأموات عند الأحیاء. و الكافر فی لغة العامّة: ما استوی من الأرض و اتّسع...». كتاب العین، ج۵، ص۳۵۶.
2.كفر: «الكُفرُ: نقیضُ الإیمان؛ آمَنَّا بِاللهِ وَ كَفَرنَا بِالطَّاغُوتِ؛ كَفَرَ بالله یكفُرُ كُفراً و كُفُوراً و كُفراناً. و یقالُ لأهل دار الحَرب: قد كفروا أی عَصَوا و امتنعوا. و الكُفرُ: كُفرُ النعمة، و هو نقیض الشكر». و الكُفرُ: «جُحودُ النعمة، و هو ضدّ الشكر. و قوله تعالی: (إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ)
؛ أی جاحدون. و كَفَرَ نعمةَ الله یكفُرُها كُفوراً و كُفراناً و كَفَر بها: جحدها و سترها. و كافَرَهُ حقّه: جحدهُ. و رجلٌ مُكفّرٌ: مَجحودُ النعمة مع إحسانه. و رجلٌ كافرٌ: جاحدٌ لأنعُم الله، مُشتقٌّ من الستر، و قیل: لأنّه مُغطّی علی قلبه». لسان العرب، ج۵، ص۱۴۴.