اندوه و خشم، فرماندهانی هستند که پس از وقوع چیزی خلاف میل تو حاصل میشوند، به طوری که هر گاه، امر ناخوشایند از جانب مافوقت به تو برسد، اندوهآور و اگر از جانب زیردستت به تو برسد، خشمآور خواهد بود.
این روایت و روایت قبلی میرسانند که اصولاً خشم، در مواردی که بهدلیلی امکان بروز ندارد، در مرحله هیجان میماند و بالطبع باعث غم، اندوه و آزار روحی فرد میشود، اما در مواردی که امکان ظهور وجود دارد، مانند خشم بر زیردست یا ضعیفتر از خود، به غضب یا پرخاش تبدیل و نمایان میشود، لذا در این صورت اخیر، به صفتی رذیله تبدیل میشود و پستی و زشتی را به ارمغان میآورد.
از بحث بالا نتیجهگیری میشود که برای برطرفکردن هرگونه اندوه و نگرانی، باید سعی نمود که از هرگونه هیجان منفی و مضر پرهیز نمود تا ضمن حفظ بهداشت روانی مناسب، از منجرشدن به پرخاش و عواقب بعدی جلوگیری شود.
۲. خشم عاقل و جاهل
فرد عاقل یا کسی که نسبت به هیجان خشم خود آگاهی دارد و از عوارض و آثار مضر آن آگاه است، میتواند هیجان خود را فروخورده و از شدتیافتن آن جلوگیری کند. همچنین فرد عاقل، اگر هم خشمگین بشود، طبیعتاً برای مواردی است که خشم مثبت تلقی میشود؛ یعنی نوعی پرخاشگری بدون هیجان و به خاطر حق صورت میپذیرد؛ پس ممکن است، خشم فرد عاقل، فقط همین علامت را داشته باشد. در حالی که خشم فرد جاهل، همه نوع علائم هیجانی و جسمی داشته و حتی بر زبان نیز ظاهر خواهد شد. این مطلب میتواند، مصداق روایتی از مولا علی علیه السلام باشد که در آن غضب زبانی به طور غیر مستقیمی توبیخ شده است:
غَضَبُ الجَاهِلِ فِی قَولِهِ، وَ غَضَبُ العَاقِلِ فِی فِعلِهِ.۱
خشم نادان در گفتار اوست و خشم خردمند در رفتارش.