37
مهار خشم

کردیم؛ پس لازم است «حلم» را کنترل نفس و خویشتن‌داری معنا کنیم. اگر بپذیریم که حلم صرفاً نوعی تأنّی یاخویشتن‌داری است، معنای آن این است که حلم، در مقابل غیظ است که نوعی امر درونی است؛ اما همان طور که غیظ، تمهیدی برای غضب در رفتار است، حلم نیز می‌تواند، تمهیدی برای رضا باشد که گفته شد، بیشتر صفت فعل قرار می‌گیرد. برای تصویرسازی ذهنی، بهتر است، این گونه تصور شود که در واقع، این مفاهیم به صورت دو جفت هم‌جنس مطرح‌اند؛ یعنی: غیظ و حلم، غضب و رضا. وجه اشتراک جنسی آنها این است که جفت واژگان اول، هر دو امر باطنی‌اند و مقدمه‌ای برای رفتاری ارادی و جفت واژگان دوم، هر دو رفتار ارادی و ظاهری که به دنبال امری باطنی به وجود آمده و نتیجه محسوب می‌شوند. به طوری که غیظ، موجب غضب شده و در صورت وجود شدت و حدت، همراه با آن هم وجود دارد. حلم نیز، موجب رضا شده و باعث رفتار ارادی پرهیز و کناره‌گیری از اقدام پرخاشگرانه و ترک صحنه غضب می‌شود؛ پس غیظ و حلم هم جنس‌های متضاد می‌باشند، همان‌گونه که غضب و حلم نیز هم جنس‌های متضاد هستند. همچنین حلم، مقدمه رضا خواهد بود، همان‌گونه که غیظ، مقدمه غضب است؛ اما اگر در مواردی حلم، مقابل غضب و ضد آن نامیده شده، معنی اجمالی آن منظور شده است، و مراد، نتیجه حلم است که رضایت بر فعل باشد:
... الغَضَبُ: و هو تحرّک فی النفس إلی حدّةٍ و شدّةٍ فی قبال شی‏ءٍ آخر، و یقابله الحُلم، و هو التعقّل و السکون.۱
غضب، نوعی تحرّک نفس است به سمت تندی و شدّت که در برابر چیز دیگری صورت می‌گیرد و در مقابل آن، حلم است که عبارت است از: تعقّل و آرامش.
سکونت یک خاموشی ارادی است که در حین انجام یا آغاز رفتاری ارادی صورت می‌گیرد؛ پس مقابله حلم با غضب، از باب مقدمه است. این واقعیت، شواهد آشکارتری

1.التحقیق ‌فی‌ كلمات ‌القرآن ‌الكریم، ج‏۷، ص۲۳۳.


مهار خشم
36

در مجموع، از موارد استعمال کظم فهمیده می‌شود که اولاً، در کظم نوعی خودداری از یک امر باطنی و پوشیده منظور شده است و لذا هرگز گفته نمی‌شود کظم الغضب ! زیرا غضب، نوعی تغییر وضعیت رفتار ظاهری و قابل مشاهده است؛ ولی کظم، نوعی رفتار نیست و بیشتر نوعی خودکنترلی است که فرد برای جلوگیری از تبدیل‌شدن غیظ(خشم) به عمل(غضب) به کار می‌برد و امر باطنی خود را مخفی می‌کند. ثانیاً، همان طور که بیان شد، کظم بیشتر با غیظ به کار می‌رود و در جای خود ذکر شد که غیظ هم در اصل، بر آن حالت هیجانی قلبی اطلاق می‌شود که قبل از غضب به وجود آمده است.

۸. الحلم

در لغت فارسی (بدون الف‌ و لام)، «حلم» به معنی بردباری، صبر و خویشتن‌داری یا شکیبایی است. بررسی کاربرد این لغت در عربی و متون روایات و قرآن نشان می‌دهد که «حلم» در اغلب موارد، به معنی «عقل» یا «نشانه‌ای از عقل» است. در مفردات، «حلم» به معنی ضبط نفس یا کنترل خود آورده ‌شده است؛ اگرچه کاربرد «حلیم» به معنی «عاقل» کم نیست؛ ولی به قول راغب، معنای اصلی آن عقل نیست؛ بلکه عقل از علل حلم است و از باب تسمیه شئ به اسم مسببه، نام‌گذاری می‌شود۱ ؛ یعنی عقل از بردباری ناشی می‌شود. قاموس به بخشی از خطبه نهج ‌البلاغه استدلال کرده که: «خَفَّت عُقُولُکُم و سَفِهَت حُلُومُکُم»۲
در اینجا حلم مقابل عقل به کار رفته است؛ پس نمی‌تواند معنای مساوی داشته باشد.۳ این واژه از لغات متضاد با غضب محسوب می‌شود. از آنجا که «غضب» را به نوعی شدت در رفتار، همراه با تندی و تغیر معنا

1.الحِلمُ ضَبطُ النفس و الطبع عن هیجان الغَضَب و جَمعه أحلامٌ قال اللهُ تعالی أَم تَأمُرُهُم أَحلامُهُم بِهَذَا الطُّورِ قیل معناه عقولُهم و لیس الحِلمَ فی الحقیقة هو العقل لكن فسّروه بذلک لكونه من مُسبّبات العقل. مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۵۴.

2.نهج ‌البلاغة، خطبۀ ۱۴.

3.قاموس قرآن، ج‏۲، ص۱۶۸.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32564
صفحه از 299
پرینت  ارسال به