297
مهار خشم

بازرگانانش سود نمی‌برند، میوه‌هایش رشد نمی‌کنند، جوی‌هایش پُر آب نمی‌گردند، باران بر آن فرو نمی‌بارد، و بَدانش بر آن سلطه می‌یابند».۱
در چنین مواردی، زنگ خطر برای بندگان است که راه درست را رها نکرده و باید در اعمال خودشان، تجدیدنظر کنند. بدیهی است ادامه روند جامعه‌ای که به این امور مبتلا شده تبدیل به حالت بلا و عذاب خواهد شد. به خصوص دو نکته در این روایت و روایت بعدی برجسته شده و آن حکمرانی فرد عادل و توان اقتصادی مردم است. روایت نبوی دیگری، ضمن بیان این نکته، عکس حالت خشم خداوند، یعنی حالت رضای الهی از بندگانش را هم توصیف فرمودند:
عَلامَةُ رِضَا اللهِ تَعَالَی فِی خَلقِهِ: عَدلُ سُلطَانِهِم، وَ رُخصُ أَسعَارِهِم. وَ عَلامَةُ غَضَبِ اللهِ تَبَارَک وَ تَعَالی عَلَی خَلقِهِ: جَورُ سُلطَانِهِم، وَ غَلاءُ أَسعارِهِم.۲
نشانه خشنودی خداوند در میان آفریدگانش چنین است: دادگری حکمرانشان و کاهش قیمت‌هایشان؛ و نشانه خشم خدای _ تبارک و تعالی _ بر آفریدگانش این است: بیدادگری حکمرانشان و افزایش قیمت‌هایشان‌.
علائم عذاب می‌تواند، باعث تنبه بندگان شود. در اینجا خشم خدا، منشأ تذکر و تنبه بندگان می‌شود و آسیبی به آنها نمی‌رساند؛ اما در صورتی که این امور باعث بیداری و تغییر مسیر به صلاح و درستی نشود، عقاب الهی ایشان را فراخواهد گرفت.

1.رسولُ الله صلی الله علیه و آله: «إِذَا غَضِبَ اللهُ عَلی أُمَّةٍ و لَم ینزِل بِهَا العَذَابَ، غَلَت أَسعَارُهَا، وَ قَصُرَت أَعمَارُهَا، وَ لَم تَربَح تُجَّارُهَا، وَ لَم تَزک ثِمَارُهَا، وَ لَم تَغزُر أَنهَارُهَا، وَ حُبِسَ عَنهَا أَمطَارُهَا، وَ سُلِّطَ عَلَیهَا شِرَارُهَا».
الكافی، ج۵، ص۳۱۷؛ بحار الأنوار، ج۷۰، ص۳۵۰.

2.الكافی، ج۵، ص۱۶۲؛ بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۴۴.


مهار خشم
296

شک‌کننده شک کند، کافر است؟ از من دست برداشت، سه بار حرفم را تکرار کردم، دیدم آثار خشم در صورتش پیدا شد».۱

۵. خشم خدا

تعبیر به خشم در مورد خداوند، به دلایلی که گذشت، صحیح نیست؛ زیرا خشم در واقع، نوعی هیجان بوده و مصداق غیظ است و قبلاً گفتیم خداوند، محل تغییر و تحول احساسی قرار نمی‌گیرد. در بحث مفاهیم عرض شد که خداوند، دارای سخط و غضب است. سخط هم همان غضب‌الشدید بود؛ لذا ما در منابع، نسبت به خداوند غیظ نداریم؛ اما اجمالاً و در گویش فارسی به زبان رایج، خشم بر خداوند اطلاق می‌شود.
نکته بعدی اینکه منشأ غضب خداوند، همان عذاب و عقاب است نه غیظ؛ یعنی غضب ‌کردن، همان عذاب‌ کردن است؛ اما آنچه در این فصل به آن اشاره خواهد شد، این است که غضب الهی، یکی از مصادیق خشم مثبت تلقی می‌شود؛ زیرا هیچ امری، ولو عقاب از او به ضرر مخلوقش نازل نخواهد شد. به دلایلی که در جای خود اثبات شده، هر شری در جامعه دامن‌گیر افراد شود؛ حتی عذاب الهی، سرمنشأ آن، خود خلق هستند. خداوند منزه است، از اینکه منشأ گرفتاری بشود؛ اما منشأ گرفتاری‌ها اعمال خود بندگان است.
نکته سوم اینکه علائم غضب الهی، تا قبل از اینکه به عذاب تبدیل شود یا نازل شود، توصیف شده است. این نیز می‌تواند، ناشی از مهر و رحمت الهی باشد که علائم غضبش را قبل از نازل ‌کردن عذاب و عقاب نشان می‌دهد؛ لذا با علائم مخلوق متفاوت است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «هر گاه خداوند بر امّتی خشم گیرد و بر آنها عذاب نازل نکند، قیمت‌ها در آنها بالا می‌رود، آبادانی‌اش کاهش می‌یابد،

1.منصوربن‌حازم: «قُلتُ لأَبِی عَبدِاللهِ صلی الله علیه و آله: مَن شَکَّ فِی رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه و آله؟ قَالَ صلی الله علیه و آله: کَافِرٌ، قُلتُ فَمَن شَکَّ فِی کُفرِ الشَّاکِّ، فَهُوَ کَافِرٌ؟ فَأَمسَکَ عَنِّی، فَرَدَدتُ عَلَیهِ ثَلاثَ مَرَّاتٌ؛ فَاستَبَنتُ فِی وَجهِهِ الغَضَبَ».
الکافی، ج۲، ص۳۸۷.

  • نام منبع :
    مهار خشم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا کيومرثي اسکويي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32711
صفحه از 299
پرینت  ارسال به