به نظر میآید، خشم به عنوان یک هیجان ذاتی، در وجود و ماهیت انسان کاملاً جهتگیری مثبت پیدا کرده و با مقابله منطقی نیز، برابر باشد. اولیاء خدا حتی در موقعیتهای توجیهدار؛ یعنی مواردی که تمام شواهد در تأیید لازم و مفیدبودن خشم باشد نیز، سعی میکردند از آزادکردن خشم طبیعی خود پرهیز کنند؛ ولی این منافاتی ندارد که علائم جسمی خشم ظاهر شود؛ مانند برخورد حضرت امیر علیه السلام با عمرو بن عبدود از سپاه دشمن که مشهور است. ممکن است خشم و پرخاش، حتی از نوع مثبت، در صورت تکرار، روان انسان را ضعیف کرده و به تدریج در موارد مثبت هم، خشم غیر منطقی آمیختگی با نوع مثبت پیدا کند.
با توجه به این مطلب، خشم مثبت به ظاهر نوعی هیجان ارادی برخاسته از یقین و تعهد به یک امر حقیقی میباشد که برعکس حالت منفی آن، رهگشاست و باعث هدایت و زدودن انحرافها میشود. در چنین مواردی، خشم مثبت نوعی پایداری و استقامت در راه حقیقتیابی است و هیجان ایجادشده، ناشی از اصطکاک بین حقیقت و خلاف واقع است. طبیعی است که این نوع بروز هیجان، به خصوص با انگیزههای الهی، منشاء آثار مفیدی در جهت تقرب به خدا و هدایت امت بشود؛ اما به هر حال لازم است، در بررسی ماهیت خشم مثبت و منفی، از لحاظ علائم، آثار و پیآمدهای آنها بررسی بیشتری بشود. در این بخش، به بررسی برخی از آثار خشم مثبت در روایات میپردازیم.
الف. معیارهای مثبتبودن خشم
متون روایات مربوط به غضب، گاهی اشارههایی به ملاکهای مثبتبودن خشم شده است. به راستی، کدام خشم است که در عین داشتن علائم فیزیکی و هیجانی خشم، به اصطلاح نه تنها مجاز است؛ بلکه منشأ اثر و برکات زیادی برای دنیا و آخرت است؟ تعریف و جمعبندی درست از این موضوع میتواند، ما را به درک بهتری از خشم مثبت و منفی یا بهنجار و نابهنجار برساند. ما سعی کردیم، برخی از نکات کلیدی مربوط به ملاکها را در اینجا توصیف نماییم.